دیگر مشکاتیانِ جوان، اعتبار و جایگاه یک استاد بزرگ در موسیقی ایران را پیدا کرده بود. مشکاتیان سالهای پرکاری را تا سال ۱۳۷۶ طی و آثار متنوعی عرضه کرد که از مهمترین خصوصیت آثار او، پیشرو بودن در عین تکیه به موسیقی گذشتگان بود. شاید در بسیاری از آثار مشکاتیان بتوان ردّپای آثار بزرگانی مانند فرامرز پایور را احساس کرد ولی این تغییر بهحدی در حال توازن است که نه میتوان گفت که او آهنگسازی پیشرو و ساختارشکن است و نه اینکه آثارش بهنوعی آهنگسازی روی فرمهای کلیشهای است.
پرویز مشکاتیان و فرامرز پایور
اما پس از سال ۱۳۷۶ که با به روی کار آمدن عطاالله مهاجرانی در مقام وزارت فرهنگ و به تعبیری «بهار برگزاری کنسرت» در ایران همراه بود، مشکاتیان دلسرد و افسرده از جو اجتماع کنار کشید و بهصورت خودخواسته، خود را بازنشست کرد! شاید مشکلات خانوادگی او به این افسردگی او و دوریاش از اجتماع دامن میزد. دیگر از اجراهای صحنهای مشکاتیان خبری نبود، آثارش نیز بهصورت کم و بیش منتشر میشد، ولی کمتر ساختۀ جدیدی از او را دربرداشت. این رکود هنری تا سال ۱۳۸۳ ادامه پیدا کرد.
در سال ۱۳۸۳ همراه و همکار سختکوش او، علیرضا جواهری با پیگیریهایش توانست مشکاتیان را متقاعد کند که اجرای دوبارۀ گروه «عارف» میتواند ارتباط او را با مخاطبان قدیمش احیا کند و بالاخره پس از سالها گروه «عارف» با همکاری نوازندگانی که سالها با پرویز مشکاتیان در آلبومهایش همکاری کرده بودند، در تالار وزارت کشور به روی صحنه رفت. خوانندۀ این کنسرت شهرام ناظری همکار قدیمی او در آثار دورۀ چاووش بود. کنسرت به اجرا رسید ولی نتوانست انتظارات مخاطبانش را برآورده سازد!
کنسرت پرویز مشکاتیان و گروه عارف در سال ۱۳۸۳
پس از این کنسرت، با وجود استقبالی که از آن شد، حواشی مختلفی از طرف اعضای گروه بهوجود آمد که موجب دلسردی او شد. مشکاتیان بازهم به خانه برگشت و تا سه سال ارتباط خود را با دوستدارانش قطع کرد. در مطبوعات از قول اعضای گروه «عارف» شایعهای منتشر شد مبنی بر انحلال گروه (!) که این موضوع طبع حساس مشکاتیان را اینبار سختتر آزرده ساخت. پس از سه سال علیرضا جواهری در اقدامی نو، از نویسندگان موسیقی در فضای مجازی درخواست کرد که به آثار مشکاتیان و لزوم توجه به رکود هنری این هنرمند، نقدی بنویسند که همراه با آن نوشتهها، دعوتی هماهنگ از این هنرمند شکل گرفت. ازطرف صاحب این قلم هم در آن مقطع، نوشتهای منتشر شد با عنوان «چرا مشکاتیان؟» که دلیل انتخاب مشکاتیان (نه هنرمند دیگر) را در آن زمان یادآور میشد. پس از جمع شدن مقالات گوناگون و نیز نظراتی که در ذیل این نوشتهها ثبت شده بود و دیده شدن آن توسط پرویز مشکاتیان، او تصمیم گرفت سکوت را بشکند و دوباره به اجرای کنسرت بپردازد.
در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۸۴ بزرگداشتی که به مناسبت سالگرد زندهیاد ایرج بسطامی در تالار وحدت برگزار شده بود، پرویز مشکاتیان به روی صحنه آمد، تالار از تشویق علاقهمندانش به لرزه درآمد. مشکاتیان در آن شب با تشکر از تشویق علاقهمندانش به برگزاری کنسرت، قول اجرای این برنامه را داد. کنسرت با فاصلۀ یک سال و نیم در ۶ آذر ماه سال ۱۳۸۶، بازهم در تالار وحدت برگزار شد، این بار با آواز حمیدرضا نوربخش و بخشی از نوازندگان جوان و نیز قدیمی گروه «عارف» و این برنامه نیز بهرغم کاستیهایی که داشت، مورد استقبال قرار گرفت ولی همچنان حواشی، گروه «عارف» را رها نکرد! شاید چنین مسائلی توان ادامۀ فعالیت از مشکاتیان را سلب کرده بود و گوشهگیری و غم او عمیقتر شد.
کنسرت پرویز مشکاتیان و گروه عارف در سال ۱۳۸۶
پیش از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفته میشد پرویز مشکاتیان روحیۀ خود را بازیافته و حتی زمزمۀ همراهی دوبارهاش با محمدرضا شجریان بهگوش میرسید اما حوادث آن سال باز هم او را به کنج عزلت خود کشاند و درنهایت درگذشت ناگهانی و بهتآور او در سن ۵۴ سالگی خبر اول جراید کشور شد!
تشییع پیکر پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۸۸
درگذشت زودهنگام پرویز مشکاتیان، اگرچه بسیار غیرمنتظره و دردناک بود ولی غیر قابل باور هم نبود، چرا که سالها بود که همه باور داشتند، قلب مشکاتیان برای مردم و با مردم میطپید. یادش گرامی.
۱ نظر