باید بررسی کرد در ذهن خلاق طراح یک سازنما چه می گذرد که این گونه طرح ها و نقش های به ظاهر متفاوت و گوناگون در ذهنش نقش می بندد؟ ظاهرا تصور بر این بوده که کاسه را بر آن دسته ای نهند و چند سیمی بر آن کشند و به آن ساز گویند، غافل از آنکه روی هر دیگ و کاسه و قابلمه ای هم می توان سیمی کشید از آن صدایی حاصل نمود. چه بسا که گاهی هم از همین دیگ و قابلمه، صوتی خوش و دلپسند ساتع گردد. ولی آیا به هر کاسه-دسته ای که بر آن چند سیم کشند، ساز توان گفت؟
مشکل بزرگ دیگر بسیاری از این سازنماهای به ظاهر ابداعی این است که هیچ یک از آنها دارای ساختار یا مکانیسم جدیدی نیستند و همگی آنها از روی سازهایی کپی برداری شده اند که قبلا هم وجود داشته اند. ساز هایی مانند کمانچه، قیچک و یا ساز های هم خانوادۀ تار…
اصولا شاید به هر وسیله ای که از آن صوتی در موسیقی تولید شود، ساز گویند ولی صحبت از ساز ها و آلاتی است که ریشه در تاریخ و فرهنگ ملت و کشور و قومیتی دارد.
آیا مخترعین و سازندگان «سازهای ابداعی» به این ضرورت پی برده اند که ابتدا می بایست آنچه را داریم حفظ نماییم، آنهم در روزگاری که همه در حال چپاول و یغما از فرهنگ ما هستند.
تار را آذربایجان مصادره کرد، کک کسی نگزید، فقط چند مطلب کوتاه در ۲-۳ خبرگزاری داخلی کم مخاطب…
به همین منوال تک تک سازهای بومی و ملی ما در حال مصادره شدن به سایر فرهنگ ها و ملل است و ما همچنان غافل و دلخوش به ابداع و خلاقیت و نوآوری.
جالب تر اینجاست که زمزمه های مصادرۀ کمانچه و دف نیز از هم اکنون به گوش میرسد ولی باز هم، همه در کمال بی تفاوتی در پی کسب نان و امرار معاش…
آیا بهتر نیست ابتدا به آنچه که داریم وفادار بمانیم و همین ساز های باقی ماندۀ خودمان را ابتدا احیا کنیم، سپس اگر وقت و عمری بود روی قابلیت های صوتی و اجرایی همین ساز ها و اصلاحات ساختاری آنها اقدام کنیم؟
مسلما سازهای ملی ما دارای ایراد های بسیار از لحاظ کوک، صدادهی، محدودیت های صوتی و… است.
ایراد هایی که به مرور زمان و با مکانیسم های مناسب قابل بر طرف شدن است.
با تمام این نقایص سازهایی داریم با صداها و قابلیت های ویژه و منحصر به فرد که بسیاری از آنها مختص فرهنگ موسیقایی ایرانی است.
ولی حیف که از این همه بضاعت و امکانات فرهنگی و هنری غافلیم و به جای حفظ و اصلاح آنچه که داریم و داشته ایم، در حال نابود کردن میراث فرهنگی دهه ها و قرن های گذشتۀ خود هستیم، آن هم به قیمت نوآوری و خلاقیت و از آن بدتر شاید بتوان گفت به قیمت گرفتن ژست های نوگرایانه و خردمند مابانه.
به هر روی بهتر است به جای پرداختن به سازنماهای بی هویت و بی خاصیت، به حفظ میراث آنچه که از گذشتۀ دور به ما رسیده، بپردازیم. چراکه همین سازهای محدودی هم که به نام ما باقی مانده، به زودی زود به نام سایر ملل و فرهنگ ها مصادره خواهد شد.
در ادامۀ این مباحث سعی می شود به فعالیت های هنری دوستانی پرداخته شود که سعی و تلاششان بهبود امکانات صوتی و اجرایی سازهای ایرانی است و با حفظ ساختار اصلی این سازها در پی تکامل و بر طرف کردن ایراد های این ساز ها هستند.
از خواندن نظرات برخی دوستان کاملا متعجب شدم ، چرا فکر می کنید بیان حقایق تلخ موسیقی معاصر ایران عقده گشایی است؟
کمی به کیفیت آثار تولیدی این چند سال اخیر در حیطه ی موسیقی ایرانی توجه کنید .
اینکه اکثر هنرمندان ما تنزل کرده اند عقده گشاییست؟
اینکه هنرمندان طراز اول ما به حقه بازی و عوام فریبی روی آورده اند عقده گشاییست؟
در ثانی در قبال بیان چالش های اینچنینی موسیقی معاصر ایران انتظار چه نوع ادبیاتی را دارید؟
وقتی هیچ چیز در سر جایش نیست انتظار دارید از ادبیاتی به جز طنز و هجو استفاده شود؟
اینکه هنرمندی با جایگاه و مقام هنری استاد شجریان اینگونه مخاطبانش را به سخره بگیرد و آنها را احمق تصور کند برایتان جالب است ؟
انتظار دارید در قبال این نوع تحمیق علاقمندان موسیقی بنده از ادبیات غیر سخیف استفاده کنم؟
ای کاش استادی مثل محمد رضا شجریان با این جایگاه والای هنری قدری برای خود و اندیشه ی خود ارزش قائل می شدند و اینطور به بیراهه و کج راهه های بی سر انجام نمی زدند .
وگر نه چه کسی در آواز معاصر ایران جایگاه و مقام هنری ایشان را در آواز ایرانی دارد؟
ای کاش هر یک از هنرمندان تاثیر گذار ما جایگاه خود را می دانستند و در حیطه ی توانایی های خود فعالیت می کردند اگر این مهم اتفاق می افتاد کماکان می توانستیم شاهد همکاری های بزرگانی چون شجریان ، مشکاتیان ، لطفی، علیزاده و .. . در کنار هم باشیم.
اتفاقی که هم به نفع مردم بود و هم تداوم حرکت های بزرگ در موسیقی معاصر ایران.
وگرنه همکاری بی حاصل با چند سنج نواز و دستمال به دست چه دردی از معضلات فرهنگی موسیقی معاصر ما دوا می کند؟
ولی حیف که عقده ها و خود شیفتگی های برخی از این بزرگان آغاز گر کدورت ها و گره های کوری شد که حاصل این اختلافات شخصی و سلیقه ای ، جدایی این بزرگان از یکدیگر و افت فاحش تک تک این بزرگان بود.
پس بیایید نظر ها و عقاید سطحی خود را کنار بگذاریم و به این چالش های بزرگ موسیقی معاصر ایران با دیدگاهی عمیق تر بنگریم.
شاید این طرز تبادل نظرات باعث تحولاتی در آینده ی موسیقی هنری ایران باشد تا کمتر شاهد این معضلات فرهنگی و هنری باشیم.
معضلاتی که از کدورت های بسیار ساده و پیش پا افتاده آغاز می شوند و به گره های کور و باز نشدنی منجر می شوند .
مگر ما در طول تاریخ چند مشکاتیان ، علیزاده ، لطفی یا کیانی نژاد داریم که بخواهیم به خاطر اختلافاتی بسیار کوچک و سطحی شاهد از دست رفتن و انزوای این بزرگان باشیم؟
بازنده ی اصلی این خود خواهی ها و اختلافات مردم و فرهنگ ماست که رو به زوال و نابودیست.
با خود شیفتگی های استادانی چون شجریان راه برای آدم کوچولو ها و خردک ها هموار شده و عرصه بر آنها باز تر و مهیا تر.
پس قبل از اینکه از روی تعصب و با چشمانی بسته نظری بنویسیم ، حتما کمی بیندیشیم و بعد دست به قلم شویم.
مطمئنا در سایت وزینی چون هارمونی تاک قصد از نوشتار تخریب یا تحقیر هنرمندان بزرگ و طراز اول نیست و حتما دلیل و منطقی بوده که در برخی مقالات از ادبیات طنز یا هجو استفاده می شود.
یادمان نرود که موسیقی هنری ایران به واسطه ی این خود خواهی ها و خود شیفتگی ها رو به زوال است و می بایست فکری به حال این فجایع فرهنگی و هنری بکنیم.
درود بر تمامی دوستانی که صادقانه و از روی خلوص نیت نظراتشان را بیان فرمودند.
ارادتمند همه ی دوستان بزرگوار
علیرضا جواهری
به نظر شما آیا همه سازهای موسیقی سنتی یکدفعه ساخته شده؟
بی تردید این سازها یکدفعه ساخته نشده اند،وبر اثر خلاقیت افرادی ابداع شده اند.
به نظر شما اگر فرض کنیم اولین سازی که ابداع شد (تار) بوده باشد؟ باتوجه به اینکه هنوز این ساز به قول استادان پر از ایراد است . ابداع سازهای دیگر مثل سه تار و … اشتباه است . ومیبایست اول مشکل تار را حل کرد و آنگاه بعد از قرن ها پس از رفع اشکال به ساز دیگر اندیشید؟
بی تردید این فکر اگر حاکم بود ما دیگر سازی چون سه تار وکمانچه و سنتور و… نداشتیم . پس باید بیاموزیم که تمام ابداعات در طول سالها دستخوش تغییرات قرار میگیرند .و به قول استاد شجریان نمیتوان به خلاقیت بگوییم فعلا شما نیایید ، تا اشکال سازهای دیگر رفع گردد….
درود بر دوست گرامی جناب آقای رعنایی
همانطور که می دانید ساز های ملی ایران طی قرن ها و به تدریج ساخته شده اند و به شکل کامل تر امروزی خود رسیده اند
به قول شما هنوز هم ساز های ما ایراد های بسیاری چه از نظر ساختار و چه از نظر اصول آکوستیک و اجرای صحنه ای و استودیویی دارند
ولی با تمام این نقایص نباید از ویژگی های منحصر به فرد این ساز ها نیز غافل بود
این ساز ها بخشی از فرهنگ ما بوده و هستند و کماکان خواهند بود
در مورد مسائل علمی ساز سازی امروزه آنقدر تخصص ها متفاوت شده اند که بهتر است هر کس در زمینۀ تخصصی خودش کار کند
با بودن دوستانی چون آقای ضیایی یا مهاجری و … که سالهاست در تلاشند این فن را از راه علمی پیش ببرند ، بهتر است استاد بزرگوار ما جناب شجریان به حیطۀ تخصصی خود بپردازند ساز سازی امری فله ای نیست که به یکباره در مدت زمان کوتاهی ۱۰-۱۲ ساز تحت عنوان ساز های نو و ایداعی ساخته شوند
آن هم بدون رعایت اولین اصول ساز سازی
ساز های ساخته شده ای که ایشان ادعای طرحشان را دارند هیچکدام طرح یا ساختار جدیدی ندارد و همان ساز های قدیمی خودمان است که کمی زشت تر و بد قواره تر شده اند
آیا بهتر نبود ایشان با این سابقۀ درخشان اگر هم قرار بود خلاقیتی به خرج دهند در راستای همان ساز های ملی و بومی ایران باشد؟
مطمئن باشید ساز هایی مانند صراحی و دلربا و … جایگاهی در موسیقی آیندۀ ایران نخواهند داشت مگر به ضرب و زور مسائل مادی و حکومت رابطه بر ظابطه و برخی رفتار های (به قول خودمانی ، ایرانی بازی)
خسرو آواز ایران در حیطۀ تخصصی خودشان یعنی آواز ایرانی و اشاعۀ صحیح آن صداقتی به خرج نداده اند ، هر چه با خود کلنجار می روم نمی توانم به خود بقبولانم که ساز سازی ایشان جهت بهبود و ارتقائ موسیقی معاصر ایران است
امیدوارم خلاقیت های بیشمار ایشان صرف کار های مفید تر و سازنده تر شود.
موفق باشید
به گزارش خبرنگار موسیقی هنرآنلاین،ساز یسنای ساخته شده توسط˝بهروز بیگی˝ هنرمند همدانی برای دومین بار رونمایی شد. همچنین گروه ˝عبدالقادر مراغهای ۲˝ رسما فعالیت خود را در همدان آغاز کرد.
در سالن بوعلی سینای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیشهر همدان ساز یسنای، که پیش از این در خانه موسیقی ایران توسط حسین علیزاده، محمدرضا درویشی و حمیدرضا نوربخش به همرا ه بهروز بیگی مبدع این ساز جدید رونمایی شده بود، به دلیل تعلق افتخار ساخت این ساز منحصر به فرد به هنرمندی همدانی، برای دومین بار در استان همدان رونمایی شد.
از آنجاییکه کلیه سازهایی که ابداع میشود از طرف سازمان ثبت ابداعات و اختراعات به خانه موسیقی به عنوان تنها مرجع تخصصی موسیقی برای کارشناسی ارجاع داده میشود. بیگی نیز به خانه موسیقی مراجعه داشت فلذا از آنجا بود که به استاد شجریان ، علیزاده و درویشی معرفی شد تا در جهت تکامل اولیه این ساز مورد حمایت و راهنمایی قرار گیرد وبه همراه زحمات پنج ساله ی این هنرمند خلاق، منجر به ساخت این ساز بادی شد که محمدرضا درویشی، پژوهشگر موسیقی نواحی، نام “یسنای” را بر آن برگزید.
همانگونه که در معرفی این ساز عنوان شده صدای “یسنای” شبیه به بالابان، سرنا، ابوا، کلارینت و دیگر سازها نیست و صدای این ساز مخصوص خودش است و همچنین یسنای امکان نواختن موسیقی دستگاهی و گام کروماتیک را نیز دارد. این ساز، صدای شگفت انگیزی دارد و چون دارای زبانه ی پهنی است امکان اجرای نوانسهایی با چهار پیانو و سه فورته را برای نوازنده میسر میکند.
در این رونمایی معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامیاستان همدان با انتقاد از اینکه تاکنون نتوانستیم در عرصه موسیقی حرکت مناسبی داشته باشیم، ادامه داد: برخی از بایدها و نبایدها باعث ایجاد گرههایی در عرصه موسیقی شده است که باید هنرمندان در این عرصه وارد شوند. وی رونق موسیقی را باعث کاهش بزهکاری در جامعه دانست و عنوان کرد:” احتمال بروز جرم در افرادی که با موسیقی آشنایی دارند کمتر است.”
سخنان وی باعث شد که محمدرضا درویشی سخنرانی خود را با استقبال از این سخنان آغاز کند و در ادامه ابراز داشت :”سالانه چندین هزار ساز در ایران ابداع میشود که مناسب استفاده در تنور آتش است اما “یسنای”سازی منحصربه فردی است که تنها صدای خودش را میدهد و شبیه هیچ سازی نیست. ضمن آنکه جوانی این هنرمند را خورده تا ساخته شود “. و مهمتر اینکه تنور و باس این ساز به راحتی منطقه بم موسیقی ایرانی را میتواند پوشش بدهد؛ چراکه همیشه ما در این نواحی فقر داشتهایم”.
این آهنگساز و پژوهشگر موسیقی با اشاره به تاریخچه موسیقی ایران از دوران عبدالقادر مراغی آخرین آهنگساز دوران تیموری تا کنون، درباره سبک آهنگسازی قدیم سخن گفت و اتفاق تشکیل گروه عبدالقادر مراغی۲ به صورت خودجوش در همدان را نویدبخش احیای بخشی از موسیقی قدیم ایران و همچنین نبوغ و توانمندی هنرمندان جوان همدانی دانست. نظر به قابلیتهای بالای این گروه درویشی حمایت خود را برای اجرای کنسرت رسمیاین گروه در خانه ی هنرمندان ایران آنهم در چندماه آینده اعلام کرد.
بهروز بیگی قبل از تکنوازی یسنای در توصیف ساز ی گفت: یسنای، سازی است که صدای پر قدرتی دارد و میتواند در ارکسترهای موسیقی ضعف صدای بم را جبران کند.پس از این سخنان فیلمیاز مراحل و نحوه ساخت ساز “یسنای” برای حضار به نمایش در آمد و این هنرمند همدانی آمادگی خود را برای آموزش رایگان این ساز به علاقمندان اعلام کرد.
درانتها گروه عبدالقادر مراغی ۲ که بهروز بیگی در آن به نواختن “یسنای” میپردازد به اجرای تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغی پرداخت و اینگونه آغاز رسمیفعالیت خود را اعلام نمود. در این مراسم حضور استاد علی اکبر مرادی نوازندهی برجسته ی تنبور که کمتر در مراسمهای رسمیشاهد حضور وی هستیم نیز قابل توجه بود.
گفتنی است،این مراسم ۱۵ آبان ماه سال جاری در همدان برگزار شد.