مجموعهی “گربنگری به سویم” را که در قالب یک لوح فشرده صوتی بوسیله شرکت ماه ریز انتشار یافته است، میتوان به عنوان تاریخچهی زندگی موسیقایی فوزیه مجد آهنگساز و قوم موسیقی شناس ایرانی درنظر گرفت، چرا که این لوح با آثاری از سن نوجوانی آهنگساز آغاز میشود و با آخرین آثار او که در سالهای اخیر ساخته شده پایان مییابد.
از این دیدگاه چیدمان قطعات درون لوح فشرده بر نوعی مرور تاریخی آثار فوزیه مجد تاکید میکنند (البته به غیر از برای ستارهها). نکتهی دیگری که درمورد این لوح فشرده قابل توجه است آنست که آثار یکی دیگر از آهنگسازان ایرانی – در محدوده موسیقی جدی با ابزار بیانی غربی – که متاسفانه آثارشان دستکم در ایران به ندرت قابل دسترسی است در آن با اجرایی بسیار خوب ارائه شده است.
لوح با قطعهی
نمایش
شروع میشود قطعهای که یادگار دوران نوجوانی و تحصیل در انگلستان است. در این قطعه با موسیقی سرشار از نشانههای امپرسیونیستی و در عین حال خلاقیت یک نوجوان پانزده ساله که درخشندگیش مورد تایید اهل فن نیز هست مواجه میشویم. موسیقی قطعه نمایش از نظر آکورد شناسی و همچنین منطق گردش ملودی ملهم از روشهای امپرسیونسیتی است. در این قطعه ویژگیهایی وجود دارد که تقریبا در تمام قطعات بعدی فوزیه مجد، به خصوص آنها که مربوط به دورهی جوانی این آهنگساز هستند، دیده میشود.
اولین ویژگی استفاده بسیار زیاد و اغراق شده از صداهای بریده و استکاتو است. استفاده از این تکنیکها به موسیقی تحرکی فوق العاده میبخشد به گونه ای که شنونده را یک دم در آرامش باقی نمیگذارد و تصویری از راه رفتن روی آتش را به یاد انسان میآورد !
دومین ویژگی نگاه خاص مجد به مسئلهی فرم است. قطعه با یک جمله مقطع ده میزانی که در قسمت میانی دارای تکرار دو واژهی دو میزانی است آغاز میشود از دیدگاه تصویری این جمله بسیار شبیه جمله ای است که در ابتدای آهنگ نوشته شده است “Oh dear , do not be sad , do not be sad , IT IS ALL PLAY ” همانطور که مشاهده میشود تکرار در قسمت میانی جمله بسیار شبیه جمله ابتدای موسیقی است.
فرم این قطعه در ادامه از طریق جملههای ۵ میزانی که پس از این بخش میآید شکل میگیرد. این جمله ۵ میزانی چند بار تا انتهای قطعه – به طور مشخص در میانه و در انتهای قطعه تکرار میشود و دیگر خبری از جمله اول – به جز آنچه در دل همین جملههای ۵ میزانی مشاهده می شود – نیست.
در ادامه فرم بخشهای بزرگتر و فرم کلی قطعه نیز چنین حالتی از تقارن را با خود حمل میکند و همین جملات ۵ میزانی انسجام و ارتباط درونی اثر را حفظ میکنند به گونه ای که قطعه نمایش بسیار یکدست به نظر میرسد. اگر در نظر بگیریم این اثر یک دختر نوجوان ۱۵ ساله است تعجب و تحسین ما از خلاقیت موجود در این اثر بسیار بیشتر خواهد شد.
قطعه برای ستارهها سالها بعد تدوین شده است و به گفتهی خود آهنگساز حاصل یکی از رویاهای اوست. در ساختمان کلی این قطعه نیز همان تقارن خاص مجد به چشم میخورد. کل اثر تقریبا نسبت به موقعیت مرکزی بخش چهارم قرینه است. حتی حضور قطعه بشنو از من نیز – در جایی که به نظر میرسد باید تقارن فرم این اثر را به هم زده باشد – نتوانسته است از قدرت تقارن در بنای این اثر صوتی بکاهد.
نکته دیگری که در مورد نحوه چیدمان جملات این اثر به چشم میخورد اینست که هر کدام از بخش های این اثر نیز به تنهایی از یک فرم تقارنی پیروی میکنند که البته در اینجا این فرم با فرم تقارنی کل اثر یکی نیست مثلا در بخش اول تقارن براساس تکرار جملات اول بوجود آمده است و قطعه تنها اگر به صورت زمان غیر خطی به آن نگاه شود متقارن به نظر خواهد رسید.
ملودیهایی که در برای ستارهها به خصوص قسمت ” بشنو ازمن” و” تند بادی از نوا” به کار گرفته شدهاند هرچند حاصل تجربیات فوزیه مجد به عنوان قوم موسیقی شناس در دههی ۵۰ شمسی هستند اما برعکس بسیاری از ملودیهای موسیقی نواحی که در آثار آهنگسازان ایرانی استفاده شده به راحتی برای شنونده قابل بازشناسی نیستند. دلیل این پدیده بیشتر برداشت کاملا آزاد و شخصی آهنگساز از این نواها و کمتر ناشناختگی ذاتی آنهاست.
در ساختمان قطعه برای ستاره ها (I) از میزان بندی مشخص استفاده نشده است و همین موضوع موسیقی را به فضای موسیقی ایرانی نزدیک تر میکند. از نگاه هارمونیک نیز اثر همچنان نشانه های ویژه مجد و گرایشهای امپرسیونیستی او را همراه دارد.
در پایکوبی در دهکده دوباره به همان استکاتوها برمیگردیم که شاید دلیل آن ارتباط با موضوع (تصویر پایکوبی در دهکده به دور هیمهی آتش) و شاید هم نزدیکی زمان ساخت اثر اول و سوم به یکدیگر باشد. در اینجا نیز فرم اثر همان ویژگیهای تقارنی را از خود بروز میدهد اما با طرحی پیچیدهتر، از طریق تمی که در میزانهای اولیه آهنگ ارائه میشود، تقارنی فضایی (در فضای سه بعدی) را ارائه میکند.
سویت ایرانی نیز مانند قطعه نمایش در شش بخش نوشته شده است و فرم کلی آن ساختار متقارن مخصوص آثار فوزیه مجد را از طریق تکرار بخشهای III و V با نام آهسته ( منتها این بار در شکل دگرهها[واریاسیون]) بدست میآورد در این قطعه نیز با توجه به نامش هر از گاهی ملودیهایی را که یادگار دورهی پژوهش آهنگساز درباره موسیقی نواحی است، میشنویم. یکی از این ملودیها به خصوص در بخش ششم این اثر کاملا واضح است.
حضور صداهای کشیدهتر (لگاتو ها و استفاده از پدال) در این قطعه بیش از کارهای دیگر آهنگساز به چشم میخورد با این وجود هنوز صداهای بریده در طول اثر غالب هستند.
بشنوید قسمتی از “گربنگری به سویم” با پیانو دلبر حکیم آوا
آخرین اثری که از آهنگساز در این لوح فشرده ارائه شده است آوازهای پرما است. با گرایشی – دستکم در نامگذاری بخشها یا شاید الهام اولیه – به ادیان و عرفان هند و حوزه زبانی سانسکریت بوجود آمده است. به نظر میرسد برای آهنگسازی که با گرایش به امپرسیونیسم آغاز کرده است این گرایش دور از ذهن نیست چرا که نوعی بازگشت به سرچشمههای اصلی است.
درمورد این قطعه شاید تنها نکته مبهم این باشد که در توضیحات چاپ شده در بروشور لوح فشرده ، به قلم خود آهنگساز، این قطعه “نوعی ذکرکه در طول یک آیین عبادی خوانده میشود” تعریف شده است. در حالی که معلوم نیست این نوع ذکر در چه مراسم یا آیین عبادی کاربرد دارد.
در یک نگاه کلی اگر بخواهیم ویژگیهای اصلی آثار فوزیه مجد را بررسی کنیم باید به استفاده از صداهای بریده، فرمهای متقارن، طراحی جملات پایانی از طریق بازگشت به تمام یا پاره ای از جملهی نخست و نیز استفاده بسیار از فواصل دوم و چهارم در پدید آوردن ساختار عمودی قطعات اشاره کنیم.
به طور کلی آثار ضبط شده در لوح فشرده گر بنگری به سویم به نحو شگفت آوری به یکدیگر مربوطند و نشان دهنده یک تفکر دراز مدت در طول دوره آهنگسازی فوزیه مجد هستند و شاید به دلیل همین همگنی در تفکر نیز هست که گاهی آثار دوره اخیر را دیگر به اندازه آثار اولیه سرشار ازنیروی زندگی و پیشرفت نمییابیم و حداقل در فضای صوتی آن احساس نوعی سکون میکنیم.
بسیار زیبا بود. با تشکر از دقت انتخاب شما که ما را با این هنرمندان آشنا می کنید.