نگاهی به اثر تازه منتشر شدهی بهزاد رنجبران
“سه گانهی پارسی” تازهترین اثر منتشر شده به وسیله نشر موسیقی هرمس، کاریست از بهزاد رنجبران آهنگساز ایرانی مقیم آمریکا و استاد دانشگاه جولیارد نیویورک. این اثر به وسیله ارکستر سمفونی لندن و به رهبری جوآن فالهتا در سال ۲۰۰۳ ضبط شده است. اجرای اثری و قرار گرفتن این اثر در برنامه اجرای ارکستر سمفونی لندن (که یکی از ارکسترهای مطرح جهان است) نشاندهنده اهمیت این آهنگساز و شناخته شده بودن وی است.
این اثر که به صورت نوار کاست و لوح فشرده منتشر شده است، از سه قطعهی هفت خوان، سیمرغ و خون سیاوش تشکیل شده است. همانطور که از نام قطعات بر میآید رنجبران داستانهای شاهنامه فردوسی را به عنوان منبع الهام اولیه انتخاب کرده است و قطعات خود را بر مبنای فضای افسانهای اشعار این سخنسرای پارسی بنا کرده است.
در هفت خوان که به نوعی آنرا بیانیه این اثر نیز میتوان نامید (چرا که فضا وتکنیک ها و حتی گاه مواد تماتیک موجود در این قطعه عینا یا با کمی تغییر در قطعات بعدی مورد استفاده قرار میگیرند)، دو تم اصلی معرفی میشوند: تم اول که حالتی از آرامش و سکون را تداعی میکند، روی سری دو- سی بمل – لا بمل – سل – فا بنا شده است و در چند میزان اول قطعه معرفی میگردد. نحوه معرفی و بسط تم اول ساختمان فرم را در این قطعه رقم زده است به گونهای که پس از معرفی این تم همه چیز تحت تاثیر بسط دوتایی آن قرار میگیرد. دینامیک پایین و رنگ آمیزی موفق این تم باعث افزایش اثر آرامش بخشی این قسمت شده است.
سه گانه های پارسی
در ادامه بخش دوم یا بخش ناآرام تم دوم با حفظ فواصل نیم پردهای به سمت تُنهای بالاتر حرکت میکند و با استفاده از این تکنیک آهنگساز جلوی تکراری و خسته کننده شدن این تم را میگیرد و همچنین امکان بسط قطعه و اتصال آن به بخش بعدی (آرامش) را فراهم میکند این هم یکی از نکاتی است که باعث تضاد میان تم اول و تم دوم میشود. به این صورت که هر گاه تم اول ظاهر میشود، آنرا در همان جای اول مییابیم در حالی که تم دوم ضمن آنکه حالت اصلی خودرا حفظ کرده است میتواند با فاصله از تن های اول نیز اجرا شود مانند دو میزان پس از آنکه تم دوم ظاهر شد این تم را با مرکزیت می بمل و به صورت ر – می بمل – می ، مشاهده میکنیم .
مورد جالب توجه دیگری که درباره تم موجود است آنست که این تم به گونهای طراحی شده است که با تغییرات کوچکی در سازبندی آن این تم حالت خود را از حالت حماسی و نا آرام به فضای کاملا سرخوش و طنز گونه تغییر میدهد. در طول این اثر بارها شاهد این رفت و برگشت میان آرامش/ناآرامی و حالت طنز گونه هستیم. حالت طنز در اینجا از طریق حضور تامبورین، مثلث و بادیهای چوبی (مشخصا فلوت ها) به جای بادیهای برنجی و تیمپانی یا گاهی دیگر با استفاده از صدای فاگوت صورت میگیرد.
به طور کلی در تمامی قسمتهای این اثر عنصر اصلی پیش برنده موسیقی تضادی است میان آرامش/ناآرامی از یک سو و جدیت/شوخی از سوی دیگر رخ میدهد و در این میان هنر آهنگساز در این است که بیشتر اوقات برای عبور از جدیت به شوخی از تغییر حالت یکی از دستمایههایی را که قبلا در دوگانه آرامش/ناآرامی مورد استفاده قرار گرفته بود، به کار میگیرد و برای این قسمت طرح مستقل و جدیدی مطرح نمیسازد. این امر باعث میشود که یک دستی تماتیک اثر که به وسیله دوگانه متضاد آرامش/ناآرامی ساخته شده با تغییرات ناگهانی فضا برای ایجاد ضلع سوم مثلث تضادها مواجه نشود. حتی گاه طنز از این هم کمتر و فقط به صورت یک پاساژ کروماتیک حضور دارد.
جوآن فالهتا
سه گانهی پارسی را از نظر ویژگیهای سبک شناختی و همچنین آکورد شناسی خاص مورد استفاده باید نزدیک به جریان موسیقی رومانتیک و نئورومانتیک دانست چیزی که در میان آهنگسازان ایرانی معاصر به خصوص آنها که با جریانات موسیقی روز دنیا آشنایی دارند کمتر مشاهده میشود. با وجود اینکه آثار ارائه شده دارای ویژگی بخصوصی از نظر آکورد شناسی یا آفرینش فضاهای صوتی جدید ندارد شاید تنها سنتز مداوم میان تضادهای سه گانه موجود در این اثر را بتوان به عنوان چیزی خاص رنجبران مطرح کرد که اثر او را از دیگر آهنگسازان متمایز میسازد.
آخرین نکته مهم که در مورد این اثر به ذهن خطور میکند اینست که این اثر بر خلاف نامش کمتر از آثار دیگر آهنگسازان ایرانی که در این سالها به آفرینش آثار با تکنیکهای بیانی متاثر از موسیقی غرب پرداختهاند ایرانی یا به بیان دیگر پارسی است. به طوری که میتوان گفت به جز نام قطعات مختلف این موسیقی که لاجرم پارسی است از بعد موسیقایی در این اثر کمتر چیزی را پارسی مییابیم. این پارسی نبودن به قدری شدید است که حتی گاهی که آهنگساز به واسطه در دست داشتن ماده تماتیک و فواصل شبیه میتوانسته است به سوی آفرینش فضایی ملهم از موسیقی ایرانی دست بزند به گونه ای عمدی از آن اجتناب کرده است. برای مثال آهنگساز در بخش (عشقی ناب) که در آن از یک تم فولکلوریک ایرانی استفاده شده است با استفاده از پنهان کردن فرودهای طبیعی آن تم، اثر ملودیک آن را به کلی مبهم کرده است. شاید این تضاد میان نام و مواد موسیقایی مورد استفاده رنجبران آخرین تضاد طنز آلودی باشد که او در آفرینش اثرش به کار گرفته است.
khaste nabashid. kheili jaleb bood
:با تشکر از مقاله خوبتان چند نکته به ذهنم رسید که میخواستم عرض کنم
۱.به نظر حقیر در مبحث آنالیز تم که بخش اعظم مقاله شما را شامل میشود نام بردن
از نام نت هاً نمیتواند به اندازه نوشتن نت خود تم موثر باشد و از لحاظ
فرم نگارشی هم متناقض مینماید.چرا که در یک بحث تخصصی از یک ابزار
غیر تخصصی استفاده شده است.چه برای افرادی که قادر به خواندن نت موسیقی
نیستند هم سودی نخواهد داشت مگر اینکه یک مثال صوتی آورده شود که این یکی در
.کنار نت تم مورد نظر برای پویندگان متخصص هم مسمر ثمرتر
مینماید و ممکن است بسیاری از خوانندگان اصلاً خود اثر را
نشنیده باشند و باعث کاستی تعداد مخاطبان
مقاله و از اینرو کاهش راندمان آن گردد.
۲.تا جریانات روز موسیقی دنیا را چه بدانیم و آهنگسزان معاصر ایران چه کسانی
باشند.همانطور که خود شما یقینا میدانید آهنگسازان ایرانی همچون آقای پرویز
محمود و حنّانه حد آقل ۵۰ سال پیش به فرم مدرن آهنگ ساخته اند و در
میان دیگر آهنگسازان تحصیل کرده آن زمان که انصافاً تعدادشان هم کم نیست
علاوه بر نگارش در سبک های مذکور دست به ابداع ترکیبات بسیار محکم و
پر مایه از موسیقی ایرانی و غربی زده اند که اگر انصاف دهیم شاید این موسیقی
روز دنیاست که سعادت آشنایی با آنها را نداشته.
مجدّدا از مقاله خوب شما و نکاتی که در آن بیان فرمودید متشکرم.