در حین خواندن این نمونه مدرس اشاره کرد که اگر چه این یک نقد نیست اما قیدها و ترکیبهای به کار رفته در آن (نشانههای زرد) تحدید زبان را برای پرهیز از گزافهگویی و صدور حکمهای کلی نشان میدهد. وی سپس بخشی از یک نقد منتشر نشده از خودش را هم به عنوان مثالی از تحدید زبان در نقد موسیقی خواند.
در همین حال «عباس خدایاری» پرسید؛ این نوع استفاده از زبان آیا به معنای دوپهلو حرف زدن نیست؟ پاسخ داده شد که گاهی مخاطب چنین برداشتی دارد و گاهی نیز باعث برداشتهای دیگری از جمله «محافظهکاری» میشود، اما اگر درست به کار برده شود دقت نوشتار را افزایش میدهد.
دوگانهی زبان استعاری و دقیق عنوان بعدی کلاس در این بخش بود که با ارائهی دو مثال از زبان انگلیسی که هر دو در مورد یک اثر باخ نوشته شدهاند، در پی آمد:
– The bass obstinately plods along throughout the passage; the chords above are either sour and biting dissonances (as in the first half of measure 1, and all of measures 2–۳).
– Above an ostinato tonic bass Bach sounds first a dominant-seventh chord (in the opening portion of measure 1), and then a leading-tone chord with seventh (in measures 2–۳). (Zbikowski 2008: 502)
و اشاره شد که آوردن واژگانی مانند «تند» (ترش) و «گزنده» به عنوان صفت واژهای است که به سختی میتواند رابطهای با آنچه یک دیسونانس هست داشته باشد مگر به مثابه یک استعاره. در هر حال، ما نمونهی اول را زبان استعاری و دومی را دقیق میخوانیم (همانجا.).
به عنوان مثالی از زبان استعاری نخست نوشتهای از «مهدی فروغ» با عنوان «آخرین برنامه ارکستر سمفونیک تهران» از مجله موسیقی شماره ۶۴ نقل شد، اگر چه به افراط نمونهی انگلیسی نیست:
«سازهای زهی با بکار بردن «سوردین» (Sourdine) دوبار بصدای نرم و سنگین شیپور سحرانگیز «اوبران» پاسخ میدهد پس از آن ناله سنگین و زیبای سازهای زهی متناوبا با نغمههای سبک و لغزنده فلوت و سیاه نای رد و بدل میشود. […] متن اصلی اورتور با با حمله سخت و خشمگین سازهای زهی شروع میشود و قسمتی از تم اول را مینوازد.»
و به عنوان نمونهی زبان دقیق نیز نوشتهای از «ادیسون دنیسف» و ترجمهی «مسعود ابراهیمی» با عنوان «واریاسیونها-اپوس ۲۷ برای فورته پیانو- اثر آنتون وبرن» منتشر شده در «کتاب فصل مقام موسیقایی» شماره دوم (اول پیوسته) خوانده شد:
«مانند همهی آثار وبرن در دورهی پختگی، واریاسیون اپوس ۲۷ مبتنی بر تکنیک دوازده تنیاند. صورت اصلی سری را از صدای «می» ارائه میکنیم، زیرا اثر با بیا آن آغاز میشود: [تصویر سری] برخلاف اکثر آثار وبرن متاخر، این سری متقارن نیست. اما در آن صرفهجویی زیادی در فاصلهها و تغییرپذیری میکروسلولها مشاهده میشود.»
«سجاد پورقناد» پس از این مثالها پرسید چه عیبی دارد که زبان استعاری به کار رود؟ مدرس جواب داد؛ گذشته از این که در این زبان عینیت کمتری نسبت زبان دقیق وجود دارد و ممکن است شما نخواهید خواننده از ورای لایهای استعاری مقصود شما را درک کند، این زبان عیبی ندارد و شما میتوانید بسته به کاربرد مورد نظر از آن بهره بگیرید.
۱ نظر