چگونه می شود خواننده ای بخواهد آگاهانه از مثلاً بیات اصفهان به سه گاه تغییر مد داشته باشد و با فواصل آشنا نباشد. این خواننده می داند که از دو جا این امکان هست. درجه سوم و ششم اصفهان. مرکب خوانی طولی و عرضی. مثلاً در اصفهان سل، سه گاه سی کرن و می کرن را می شود داشت. خوانده ناآشنا با این مفاهیم علمی و فنی، احتمالاً بتواند صرفاً مدولاسیون هایی که در خود ردیف پیش بینی و معرفی و تبیین شده اند را درک کند اما دستش در ورود به تمامی مقام ها بسته است. نتیجه اینکه داشتن صدا کافی نیست. اصلا کافی نیست و باید مسائل زیادی را یک خواننده بیاموزد وگرنه به دردسر خواهد افتاد (خنده).
در مورد خود بنده علارغم اینکه این دغدغه بوده و اسباب کار هم فراهم بوده و حتی بصورت زنده در کنسرتها یا در کلاسهایم به این بحث پرداخته ام، اما متأسفانه امکان اینکه اینها را بصورت خروجی و در یک اثر مدون منتشر کنم را نداشته ام.
فقط این مورد هم نیست و خیلی چیزها هست که دوست داشتم و دارم که انجام بدهم اما به هر دلیل غفلت شده. چه بواسطه خودم و بدلیل پرداختن به دغدغه های موسیقایی دیگر و چه به خاطر عوامل بیرونی. اما بیشتر کوتاهی را از خودم می دانم. در اینگونه مباحث که کار کم شده است حتی سر نخی دادن هم خود کار بزرگی است که متاسفانه محقق نشده است.
علارغم اینکه امروزه منابع به سهولت در دسترس اند و مثل گذشته نیست و زمینه کار فراهم تر شده، در خواننده های جدید نسل امروز هم حتی این نقصانها و عدم آشنایی و اشراف به بستر علمی آواز زیاد دیده می شود.
جناب یعقوبیان خواننده های امروز گرفتار و درگیر “شجریان زدگی” شده اند. این یک واقعیت است که احاطه آقای شجریان به شعر و ادبیات، به موسیقی ایران و مکاتب مختلف، سازشناسی و حتی مردم پسند بودن کار و شیوه و شخصیت شان منحصر بفرد است. شاید آواز آقای صدیف را خواصی بپسندند اما کارهایی ازین دست همه پسند نیستند علارغم اینکه پر از تکنیک و مطلب هستند.
آقای شجریان ضمن داشتن احاطه به مسائل فنی کار، مردمی تر هم آواز خوانده اند و به این دلایل خواننده های امروز شاید برای رسیدن به این مورد آخر، بدون گذر از آن مراحل و هفت خوانها و داشته های قبلی، آواز می خوانند و دنبال این نیستند که تمبر صدای خودشان را پیدا کنند. رنگ صدای خودشان را پیدا کنند.
شجریانها و پایورها و اساتید بزرگ شیوه و مکتب خودشان را پیدا کرده اند. آقای شجریان ادای کسی را درنیاورده و خودش بوده و هست. تقلیدها راه به جایی نمی برند. بیشتر خوانندگان جوان امروز دو نت بالاتر یا پایین تر می خوانند صدایشان تغییر می یابد و شعر کاملاً نامفهوم می شود. وضوح کلام خیلی مهم است. زمانی خود آقای شجریان هنگام آواز کمتر به بیان واضح کلمات شعر توجه داشتند و گاهی ادوات و تکنیک آواز به بیان دقیق شعر می چربید.
در همین مورد به ایشان زمانی ایراداتی مطرح بود. بهترین اساتید این نکات را به ایشان گوشزد کرده اند. خود ایشان سالها روی این مسأله کار کرده اند. زحمت کشیده شده است. و امروز ایشان هم باید یاد بدهند. کسانیکه در کارگاههای ایشان شرکت می کنند مراحلی را بالاخره گذرانده اند.
ایشان باید سبک داشتن و به سبک خود رسیدن را یاد بدهند. نه مثل ایشان خواندن را. هر کس اثر انگشت خودش را دارد. تحت این شرایط است که سلیقه ها و شیوه های مختلف بوجود می آیند. شما در نظر بگیرید در دوره قبل از انقلاب چند نوع آواز خواندن داشتیم؟ ایرج را داشتیم که آواز مخصوص به خودش را داشت.
۱ نظر