گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گزارش جلسه دهم «کارگاه آشنایی با نقد موسیقی» (۱)

عصر روز چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۲، کارگاه «آشنایی با نقد موسیقی» پس از وقفه‌‌ای چند هفته‌ای به مناسبت تعطیلات نوروزی، با برگزاری دهمین جلسه، کار خود را پی‌گرفت. این جلسه که همچون جلسه‌ی پیش از آن (نهم)، از دوره‌ی دوم کارگاه (متمرکز بر «سبک‌ها و مکتب‌های نقد موسیقی») محسوب می‌شد، عنوان «نقد تفسیری» را بر خود داشت.

نقد تفسیری یکی از شیوه‌های نقد است که ابتدا در جهان فرانسوی زبان و در جریان جدال میان «نقد نو» و «نقد سنتی» ادبیات پا به عرصه‌ی وجود گذاشت.

یکی از اولین نوشته‌‌هایی که در این مورد نوشته شده و این نوع نقد را صورت‌بندی کرده است، نوشته‌ی مشهور «رولان بارت» اندیشمند فرانسوی است با عنوان «دو نقد» (Les deux critiques 1963)، که به دست «محمدتقی غیاثی» در کتابی با عنوان «نقد تفسیری» (نامی که مترجم فارسی برای گلچین خود برگزیده است) و با سرنام تغییر یافته‌ی «نقد دانشگاهی و نقد تفسیری» به فارسی برگردان شده است.

نقد تفسیری از جمله اصطلاحاتی است که در گرماگرم جدال میان «نقد سنتی» و «نقد نو» در فرانسه ابداع شد و در اندیشه‌ و نوشته‌های رولان بارت به معنای نقدی پدیدار گشت که «مرامِ» (Ideology) خود را پنهان نمی‌کند و به دنبال آن نیست که نقدگر را در موضعی بی‌طرف قرار دهد. این نوع نقد به نظر بارت تلاش دارد تا از پوزیتویسم (اثبات گرایی)- که به زعم وی خود مرامی است در میان دیگر مرام‌ها- به‌عنوان بستر فلسفی یا اندیشه‌ی برتر دوری گزیند.

نقد تفسیری مانند نقد تکوینی که در جلسه‌ی گذشته مورد بررسی قرار گرفت ارتباطی با «ساختارگرایی» (Structuralism) دارد اما به عکس نقد تکوینی که تلاشی بود برای دور شدن از ساختارگرایی افراطی، نقد تفسیری دست‌کم در زمینه‌های فلسفی، برآمده از ساختارگرایی یا با آن هم ریشه است. برای اینکه نزدیکی زیرساخت‌های آنها مشخص شود ابتدا تعریف‌هایی از ساختارگرایی در کارگاه مطرح شد:

«ساختگرایی نگرشی است که در آن ساخت موضوعات مورد مطالعه نسبت به سازه‌های مادی این موضوعات، منشأ ژنتیکی‌شان، تحول تاریخی‌شان، نقش یا منظورشان و غیره از ویژگی به مراتب بنیادی‌تر برخوردار است.» (نقل از خلاصه‌ی «ساخت‌گرایی چیست؟» «پیتر کاوس» با ترجمه‌ی «کوروش صفوی»)

«بر پایه این طرز فکر تعدادی ساختار باطنی و ناملموس، چارچوب اصلی در پشت پدیده‌های ظاهری اجتماع را تشکیل می‌دهند. روش ساختارگرایی در نیمه دوم سده بیستم از سوی تحلیلگران زبان، فرهنگ، فلسفه ریاضی و جامعه به گونه‌ای گسترده بکار برده می‌شد. اندیشه‌های فردینان دو سوسور را می‌توان آغازگاه این مکتب دانست.

هرچند پس از وی ساختارگرایی تنها به زبان‌شناسی محدود نشد و در راه‌های گوناگونی بکار گرفته شد و مانند دیگر جنبش‌های فرهنگی، اثرگذاری و بالندگی آن بسیار پیچیده‌ است.» (ویکی پدیا فارسی)

“It is based on the linguistic theories of Ferdinand de Saussure, which hold that language is a self-contained system of signs, and the cultural theories of Claude Lévi-Strauss, which hold that cultures, like languages, can be viewed as systems of signs and analyzed in terms of the structural relations among their elements. Central to structuralism is the notion that binary oppositions (e.g., male/female, public/private, cooked/raw) reveal the unconscious logic or “grammar” of a system. Literary structuralism views literary texts as systems of interrelated signs and seeks to make explicit their hidden logic. Prominent figures in the structuralist movement are Michel Foucault, Jacques Lacan, Roman Jakobson, and Roland Barthes. Areas of study that have adopted and developed structuralist premises and methodologies include semiotics and narratology.” (Merriam-Webster Encyclopedia)

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است