بیژن کامکار: ما بازنشستگی نداریم
… در فرهنگ و هنر واحدی بود برای سازسازی که مسئولاش آقای قنبریمهر بودند. اتفاقاً آقای شجریان هم آنجا فعالیتهایی داشتند. در آن مرکز کار خوبی شروع شده بود در احیای سازهای قدیمی از جمله رباب که برای اولین بار آقای دلنوازی همانطور که گفتید در گروه پایور رباب زدند. ولی رباب زدن من خیلی تصادفی بود و بگذارید صادقانه اقرار کنم که از روی عشق و علاقه نبود. در گروه شیدا آقای لطفی به دوستی گفتند تارباس بزند ایشان ناراحت شدند و کلاً قهرکردند و رفتند. من گفتم من تارباس میزنم. بعضیها امروز میپرسند تو که ساز اصلیات تار است چرا دفزن شدی؟ همسر من هم یادش رفته است که من زمانی تارنواز بودهام. از بدشانسی یا از خوششانسی من در آن دوره پهلوانهایی مثل حسین علیزاده و محمدرضا لطفی بودند و این باعث شد که من خودم کوتاه آمدم و تارباس زدم. بعدها آقایان مظهری و درخشانی هم تارباس زدند. عود هم که کم و بیش در گروه بود. کمکم متوجه شدیم که بین تارباس و عود، جای یک آلتویی آن وسط خالیست که رباب دقیقن همان نقش را داشت. کارهایی که این سازهای بم هر سه حضور داشتند میدیدیم که گروه بسیار خوب و کامل صدا میدهد. بنابراین مجید که آمد، من دیگر رباب زدم. گفتم که؛ من همیشه آماده به خدمت بودم.
۱ نظر