من با آقای ناظری به یکی از بهترین استودیهای دنیا که در پاریس بود رفتیم. فضای استودیو چنان خلاءی بود که آدم وحشت میکرد. رفتیم و از صدای ایشان و صدای دف من نمونههایی گرفتند که بر اساس آنها بروند میکروفونهای مخصوص تولید کنند. یک میکروفون اختصاصی برای دف. من چهل سال است دف میزنم هیچ وقت نشده است که یک صدای درست از دف بشنوم. صدای دف خانقاه را در هیچ ضبطی نشنیدهام.
اینجور چیزها حمایت دولتی میخواهند. بگذارید یک نمونهی عینیتر را به شما بگویم. سالن اپرای پاریس را تصور کنید که یک اپرا از ایتالیا قرار است آنجا اجرا داشتهباشد. اپرا هم میدانید شاید حدود سیصد نفر عوامل داشتهباشد. سه هواپیما فقط دکور به پاریس میرود. سه هواپیما! تصور کنید ارکستر و گروه کر و عوامل دیگر چه هزینهای دارند. سولیستها هر کدام چقدر پول میگیرند. همه و همه یک طرف. خدابیامرز پاواروتی شبی یک میلیون دلار میگرفت.
دوهزار نفر ظرفیت سالن است. شما بگویید سه هزار نفر. بلیط را چقدر بفروشند که فقط پول پاواروتی را بدهند؟ قطعن بلیط را دوهزار دلار که نمیفروشند. اگر چنین اتفاقی بیافتد شهردار پاریس را خانه خراب میکنند. آن مخارج ربطی به گیشه ندارند. درآمد گیشه جایی میرود و دستمزد پاواروتی از جایی دیگر تأمین میشود. ببخشید اگر زیاد حرف زدم. سنگ صبور گیرآوردم و فقط گلایه کردم. ولی متأسفانه بیفایده است و گوشی بدهکار نیست. کسی که حرفهای بیژن را میبیند و رد میشود میرود سراغ خبر فلان کوپن و بهمان قیمت حق دارد. کسانی که باید بشنوند هم که نمیشنوند.
استاد با یک بحث فنیتر کمی از این دردها دور شویم. میخواستم در مورد رباب هم کمی صحبت کنیم و از شما بپرسم که به نظرتان چرا با اینکه حدود چهل سال پیش مرحوم پایور این ساز را وارد ترکیب سازهای گروه کردند، ولی رباب هرگز جایگاهی مثل عود یا حتی مثل تارباس را در طی دهههای اخیر پیدا نکرد؟ رباب چه ویژگیها و مختصاتی دارد؟ چرا نوازندگی رباب خیلی باب نشد و هنوز هم نوازندههای کمی سراغ آن میروند؟
بطور کلی تولید موسیقی ایرانی قبل از انقلاب میشود گفت در سه جا متمرکز بود که هر کدام اهداف متفاوتی داشتند. یکی مرکز حفظ و اشاعه بود که همانطور که از اسمش هم مشخص است موسیقی را حفظ و زندانی کرده بودند. دومی رادیو و تلویزیون بود که ما هم آنجا تولید داشتیم. موسیقی تولید میشد و در رادیو پخش میشد. سومی هم مرکز موسیقی فرهنگ و هنر بود که زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر بود و روی کنسرتهای موسیقی و جشن ها از قبیل جشن هنر شیراز، جشن فرهنگ و هنر که در همهی استان ها برگزار میشد و جشن هنر طوس متمرکز بود. آقای پایور هم بیشتر در این مرکز فعالیت داشت. به همین دلیل است که به نسبت وسعت کارهای مرحوم پایور، آثار ضبط شده کم دارند. بیشتر آنچه که هست در رادیو اجرا شدهاند و مربوط به اواخر دورهی پهلوی بودند. بیشتر آثار قدیمیترشان اجرا بودند…
۱ نظر