۲. پیشینهی مختصری از ساز عود
نام ساز عود مأخوذ از نام درخت Agalloch است که در عربی به آن «العود» (El-oud) گفته میشود. ترکها واژهی «oud» را بر اساس ساختار زبانی و رسمالخط خود تغییر دادند و آن را به صورت Ud مینویسند. غربیان با این ساز در زمان جنگهای صلیبی، میان قرنهای پنجم تا هفتم قمری (سدههای ۱۱ تا ۱۳ میلادی) آشنا شدند و آن را «لوت» نامیدند (در زبان انگلیسیlute، در زبان فرانسوی luth، در زبان آلمانی laute و در زبان ایتالیایی liuto).
جینوچن تانریکرور اشاره میکند که اگرچه نام این ساز عربی است، به معنای این نیست که عود سازی عربی است، او تأکید میکند: «نخستین بار، در قرن هفتم میلادی بود که عربها این ساز را در بغداد دیدند، در حالیکه در آن روزگار، ترکها عود مینواختند که منشاء آن از خراسان بود.
بدنهی اصلی این ساز از چوب درخت عود ساخته میشد و به همین علت است که آن را «العود» مینامیدند. در دورهای که عربهای بادیهنشین، سازی به جز دف و رباب نمیشناختند، ترکها عود را که کمابیش شبیه به ساز قپوز ترکی (Kopuz) بود، از زمان حکومت هونها (۳) مینواختند».(Tanrikorur,2001:176).
در تاریخ و فرهنگ ترک، منابع مکتوبی دربارهی ساز عود در دست است که قدمت آنها به تمدن اویغور باز میگردد. بر اساس گزارشهای برجامانده از دورهی وامگ یِری- تو (Wamg Yeri-Tu)، از حاکمان اویغور، که در سال ۹۸۱ میلادی نوشته شده و از مهمترین منابع این دوره است، چگور و عود سازهایی بودند که ترکان هرجا میرفتند، همراه خود میبردند.
در کتاب «روضه الصفا» بیان شدهاست که در خراسان، همزمان با مهاجرت نخست ترکان، نوازندگان عود از جایگاه مهمی در جامعه برخوردار بودند. همچنین بیان شده است که نام عود را نخستین بار، محمدبنموسی خوارزمی به کار بردهاست (Gazimihal,1975:29). در آثار الکندی، فارابی و خوارزمی، که در قرون سوم و چهارم هجری نوشتهشده، اطلاعات مهمی دربارهی ساز عود آمدهاست. در این آثار، به همزمانی اصوات در ساز عود، نواختن آن و همچنین تأثیر آن بر انسان اشاره شدهاست.
در دورهی حکومتهای عثمانی و سلجوقی، موسیقیدانان مسلمان با استفاده از منابع و آثار صاحبنظران موسیقی یونان باستان، مانند فیثاغورث، ارسطو و اقلیدس، تحریر رسالهها و ادوار موسیقی را آغاز کردند. در کتابهای موسیقی الکندی ذکر شدهاست که عود به لامِک، ششمین نسل از فرزندان آدم، تعلق داشتهاست؛ طول سیم آن باید ۳۰ برمَق (۴) -حدود ۳۵ سانتیمتر- و پهنای آن یکسوم طول سیم آن باشد؛ این ساز «مَلِکُ الآلات» نامیده میشود و به عنوان یک ساز نظری (Theory Instrument) استفاده میشود (Turabi,1996:69-70). فارابی، در قرن چهارم هجری، در کتاب «موسیقی الکبیر» دربارهی ابداع سازهای عود و قانون و چگونگی هماهنگی و نواختن آنها توضیحاتی میدهد (Jebrini,1995:162-163).
صفیالدین ارموی نیز، در قرن هفتم هجری، در «الادوار» استفاده از عود را از سه منظر بررسی کردهاست: شیوههای همزمانی صداها، ترتیب سیمها و تولید صدا و در نهایت استفاده از عود در مباحث نظری موسیقی (Uygun,1999:214,224). همچنین ابن سینا، در قرن یازدهم، در بخش موسیقی کتاب «شفا»، جوامع علمالموسیقی، فصل ششم بخش دوم، دربارهی عود توضیحاتی آوردهاست. در این کتاب میتوان دربارهی ساختار عود و محاسبهی زیرایی آن اطلاعاتی یافت (Turabi,2004:108,117).
پی نوشت
۳- قومی صحراگرد از مغولستان بودند که در سدههای چهارم و پنجم میلادی به سوی غرب مهاجرت و در موازات آمودریا، کوچنشینهایی تأسیس کردند. م. (نقل از ویکیپدیای فارسی)
۴- – برمق در زبان ترکی به معنای انگشت است که در قدیم واحدی برای طول بوده و آنگونه که در رسالهی معماریهی جعفر افندی ذکر شده است، مقدار دقیق این واحد بر اساس اینکه ذرع به چه میزان تعریف شود متغیر است. م
۱ نظر