موسیقی دوستان، دو «حسین عمومی» را میشناسند. اولی، نینوازی هنرمند و معماری تحصیلکرده است که سالهاست در خارج از کشور اقامت کرده، و نوارهای حاوی هنر تکنوازی او در شمارگان وسیع منتشر شده است. دومی، که عموی او بود و ایشان را با عنوان «دکتر عمومی» میشناختند، از موسیقیشناسان قدیمی و داننده رموز آواز ایرانی در مکتب اصفهان بود. اگر در این یادآوری، تقدّم و تأخّر سنّی رعایت نشده، به این خاطر است که مهندس حسین عمومی (متولد ۱۳۲۴) نوازنده نی، زودتر از عموی هنرشناس خود وارد جامعه موسیقی شد و نام و آوازه یافت (اجرای او را همراه تار محمدرضا لطفی و تنبک زندهیاد ناصر فرهنگفر در آن برنامه رادیویی «به یاد استاد صبا» از یاد نبردهایم)، درحالیکه دکتر حسین عمومی کارشناس آواز، در سالهای بعد از انقلاب، به جامعه موسیقیدانها شناسانده شد.
وی سالها در منصب قضا خدمت کرد و غیر از عده کمی که در نشستهای خصوصی او و موسیقیدانان بزرگ اصفهان حضور داشتند، دست کس دیگری به دامانش نمیرسید. بازنشستگی از وظیفه اداری، سفر فرزندان به خارج از کشور و استقبال جوانها از هنر آواز ایرانی، دکتر عمومی را در سنین بالای شصت سالگی به شوق آورد. او تقریباً بیست سال آخر عمر را به طور کامل در خدمت موسیقی آوازی و وقف راهنمایی هنرجویان بود.
طبقه زیرین منزل وسیع او، محل کسب فیض هنرجویان آواز و مشتاقان فراگیری ظرافتهای مکتب آواز اصفهان شده بود و چهرههای آشنا در بین آنها دیده میشدند؛ از جمله خواننده جوان علیرضا قربانی و رضا موسویزاده (نوازنده تار و سرپرست گروه فاخته) که با جان و دل، تمام وقت خود را در خدمت دکتر عمومی گذاشته بود و او را به چند برنامه رادیویی هم برد (شبکهٔ فرهنگ، برنامه نیستان) دو برنامه هم در تالار اندیشه داشت و در یکی از آنها که همراه رضا موسویزاده و احمد ابراهیمی (خواننده خوشنام و قدیمی) آمده بود، چنان گرم و گیرا مجلس را گرداند که پاسی از شب گذشته کسی میل نداشت تالار را ترک کند و به خانه برود.
آری، دکتر عمومی را «طلاقت لسان و عذوبت بیان» به کمال بود. با مایهای غنی از شعر فارسی و عربی و امثال و حکم و منطق و آیات و احادیث و کنایههای لطیف و حکایات شیرین و تلخ که به مدد حضور ذهن و تسلّط فوقالعاده، بهجا و مناسب، از آنها استفاده میکرد. محضرش هیچوقت «بیاستفاضه»٭ نبود. دکتر عمومی را صدایی گرم و گیرا بود. این را دیگر همه میدانند. اگر میخواست، در همان سالهای جوانی آوازه شهرت آواز قدرتمند و تأثیرگذارش از مرزهای اصفهان هم فراتر میرفت. اما به دلایلی که برخی گفته و برخی ناگفته ماندهاند، نمیخواست به جرگه موسیقیدانهای حرفهای وارد شود.
از گیرایی صدای او در جوانی و میانسالی حکایتها گفتهاند و انصاف را که همان صدای هفتاد و هشتاد سالگی او نیز برای شنونده مشکلپسند، درخشان و راضیکننده بود. او به شیوهٔ خوانندگان قدیم اصفهان، همانها که در مصاحبههایش فراوان از آنها نام برده است، علاقهٔ زیادی داشت و با لحنی قدیمی و دلنشین، بلند و شمرده و با سکوتهای بهجا و «لنگر»های مناسب و تحریرهای کوتاه و پرحال، آواز میخواند (اگر نسخهای از ضبطهای احتمالی سالهای ۱۳۵۰ـ۱۳۳۰ از صدای او همراه با ساز استادان تکنواز پیدا شود بسیار ارزشمند است). مثل اکثر خوانندگان اصفهانی، سعی داشت اول شعر را واضح و خوانا «تحویل» بدهد و تحریر را به عنوان عنصر «زینتی» و «حاشیه لازم برای آراستن متن» به کار ببرد.
*تمام عبارتی که در گیومه « » آمده از اصطلاحات خود زنده یاد عمومی است.
۱ نظر