گئورگی سندلر لیگتی (György Sándor Ligeti)٬ آهنگساز مجار یهودی تبار در ۲۸ می ۱۹۲۳ در رومانی متولد و بعد ها شهروند اتریش شد. عمده معروفیت آثار وی در حوزه موسیقی کلاسیک است لیکن عامه مردم وی را از اپرای معروفش Le Grand Macabre و قطعات مختلفی که برای فیلم های استنلی کوبریک٬ همچون ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey)٬ درخشش (The Shining) و چشمان کاملا بسته (Eyes Wide Shut) ساخته٬ می شناسند.
لیگتی در شهریهودی نشین Dicsőszentmárton واقع در ناحیه ترانسیلوانیای رومانی متولد شد که غالب جمعیت این شهر را یهودیان مجار تشکیل می دادند. نخستین باری که او زبانی غیر از گویش مجار را شنید٬ زمانی بود که محاوره مابین افراد پلیس رومانیایی زبان را گوش می داد.
او پیش از این هرگز زبانی دیگر را نشنیده بود و آن روز از شنیدن زبانی نو شگفت زده شد. لیگتی زمانی که ۶ سال داشت همراه خانواده خود راهی شهر Cluj شد و تا سال ۱۹۹۰ به زادگاهش باز نگشت.
لیگتی نخستین دروس موسیقی را در کنسرواتوار Kolozsvár فرا گرفت اما درسال ۱۹۴۳ تحصیلات وی قطع گردید چرا که به همراه سایر یهودیان توسط آلمان نازی به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. برادر ۱۶ ساله اش به کمپ Mauthausen و پدر و مادرش به Auschwitz منتقل شدند و مادرش تنها بازمانده خانواده او پس از جنگ بود.
او در خلال سالهای جنگ٬ تحصیلاتش را در بوداپست ادامه داد و در سال ۱۹۴۹ فارغ التحصیل شد.
وی نزد استادانی چون Pál Kadosa, Ferenc Farkas, Zoltán Kodály و Sándor Veress به کسب علم و هنر پرداخت و در زمینه موسیقی شناسی قومی در انجمن موسیقی محلی رومانی مشغول به کار شد اما پس از گذشت یک سال به عنوان معلم هارمونی٬ کنترپوان و تحلیل موسیقی به هنرستان محل تحصیلش در بوداپست بازگشت و در آنجا مشغول به کار شد.
اگر چه در آن زمان روابط مابین مجارستان و غرب٬ تحت تاثیر حکومت کمونیستی٬ دستخوش دشواریهایی شد و لیگتی و دیگر هنرمندان بلوک شرق از تحولات و نو آوری های آن دوران محروم ماندند٬ لیکن او در دسامبر ۱۹۵۶٬ دو ماه پس از انقلاب مجارستان که توسط ارتش اتحاد جماهیر شوروی آن زمان سرکوب شد٬ به وین گریخته و تبعه کشور اتریش شد و از آن پس شهروندی اتریشی محسوب گردید.
او در کلن توانست با بسیاری از سبکهای هنری نوین آشنا شده و تکنیکها و اصول موسیقی معاصر آن زمان را از آهنگسازانی چون کارل هانس اشتوکهازن (Karlheinz Stockhausen) و گادفری میشل کونیگ (GottfriedMichael Koenig) که هردو در زمینه موسیقی الکترونیک فعالیت می کردند٬ فرا گیرد.
لیگتی نیز همانند این دو در استودیو کلن مشغول به کار شد و اصواتی که در آنجا شنید الهام بخش وی گشت. اگرچه او قطعات اندکی در موسیقی الکترونیک ساخت در عوض فعالیتهای سودمندی را در زمینه بافت و ساختار اصوات الکترونیک انجام داد.
بشنوید قسمتی از Le Grand Macabre ساخته لیگتی
از این هنگام٬ فعالیتهای لیگتی بیش از گذشته شناخته شده و مورد توجه و احترام قرار گرفت تا آنجا که می توان گفت مشهورترین کارهای وی متعلق به دوره Apparitions (1958-9) تا Lontano (1967) می باشد. البته لازم به ذکر است که اپرای Le Grand Macabre او نیز از شهرت بسیاری برخوردار است. همچنین در طی سال های اخیر٬ سه کتاب اتود پیانو او بسیار معروف شده و توسط پیانیست های برجسته ای همچون پی یر لورنس ایمارد (Pierre-Laurent Aimard) و فردریک اولن (Fredrik Ullén) نواخته شدند.
لیگتی در ۱۹۷۳ در مدرسه موسیقی و تئاتر هامبورگ Hamburg Hochschule für Musik und Theater مشغول تدریس و در ۱۹۸۹ باز نشسته شد. در اوایل دهه ۱۹۸۰ تلاشهای او در راستای کشف و تثبیت سبکی نو٬ منجر به غیبت چندین ساله او از صحنه موسیقی شد تا اینکه در سال ۱۹۸۲ با تریو هورن (Horn Trio) مجددا ظهور کرد و از آن پس در خلال دهه ۸۰ و ۹۰ کارهای بسیاری ارائه نمود اما با تشدید بیماری اش در اواخر قرن بیست٬ غیر از مجموعه آوازهای ,Sippal Dobbal و Nádihegedüvel (با همراهی فلوت٬ ویولن و درامز) (۲۰۰۰)٬ قطعات آوازی دیگری نساخت.
آخرین اثر اریجینال لیگتی٬ هجدهمین اتود پیانو ۲۰۰۱ یعنی Canon بود که این عنوان و نیز قالب این اتود یاد آور زبان سرزمین مادری لیگتی در اروپای مرکزی ست.
لیگتی در ۱۲ جون ۲۰۰۶ در وین دیده از جهان فرو بست. گرچه او سال های متمادی بیمار بوده و سه سال آخر عمر خود را روی ویلچر سپری نمود لیکن خانواده اش از پذیرش علل مرگ وی سر باز زدند.
او جدا از علاقه اش به موسیقی٬ به شدت به هنر و ادبیات علاقه داشت. به عنوان مثال لوئیس کارل (Lewis) شاعر انگلیسی را دوست می داشت و علاوه بر اینها به معماری و ریاضیات خصوصا هندسه انکساری بونوا مندلبرت Fractal geometry of Benoit Mandelbort و روان شناختی داگلاس هفشتدر(Douglas R. Hofstadter) علاقه مند بود.
۱ نظر