گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بهمن رجبی، تنبک و تعهد (۱۸)

بهمن رجبی

شما مدعی هستید «تمبک سلطان سازهای کوبه‌ای دنیاست» آن هم به دلیل قابلیت استفاده از ده انگشت در حالی‌که سازهای کوبه‌ای دیگری نیز وجود دارد که از این ویژگی برخوردارند مثل دمام، تومبا، طبلا.
در دیداری که با جان ویلیامز نوازنده معروف گیتار در ایران داشتم، به نوعی به این ادعای من معترض بود. من ابتدا از زدن ریزها شروع کردم. روی ریز پنجم، جان ویلیامز دو دست خود را به علامت تسلیم بالا برد و گفت، من پذیرفتم. هیچ سازی نمی‌تواند این همه قابلیت در اجرای ریز و یا انواع تکنیک‌های گسترده را داشته باشد که البته عوامل دخیل در این امر را مجدد بر می‌شمارم:
     ۱ – قابلیت استفاده از ده انگشت
     ۲ – محل استقرار تمبک

که همین عامل، زایش این تعداد ریز و آن تسلط را در پی دارد، به‌طور مثال شما اگر تمبک را بین پاهایتان بگذارید باز هم می‌توان نواخت، اما نه دیگر تمام کارها را. مثلاً می‌توانید آن را روی شانه‌هایتان قرار داده و بزنید، اما نه همه چیز را. پس مکان قرار گرفتن تمبک که تسلطی بی‌چون و چرا برای نوازنده به همراه دارد.

۳- شخص نوازنده…
تا نوازنده چه کسی باشد؟ با چه قوۀ مهارت، فکر و خلاقیت. علاوه بر آن توان اجرایی بالایی داشته باشد تا بتواند از تمامی مقدورات این ساز استفاده کند.

سؤال مهمی که شاید در ذهن خیلی‌ها باشد، این است که، چرا علی‌رغم انتقادات صریح و تند شما حتی در انظار و سخنرانی‌هایتان که بعضاً منجر به نام بردن از افراد هم شده، تاکنون جوابی به شما داده نشده است؟
مسلماً حرفی برای گفتن ندارند. جوابی نیست که بدهند و گرنه شما مسائل و اتفاقات موسیقی را به روز تعقیب می‌کنید و می‌بینید که هیچ کس از نقد یا پاسخ به نقاد، در امان نبوده و چشم پوشی نمی‌کند. اگر مطلب وارد شده دروغ باشد که سریع تکذیب می‌کنند و اگر پاسخی باشد به آن جواب می‌دهند. اما وای به وقتی که نه دروغ باشد و نه بشود به آن جواب داد، به نظر شما چه راهی غیر از سکوت باقی می‌ماند؟

شما از معدود افرادی هستید که برای رساندن منظورتان چه در نوازندگی و چه به عنوان مثال از نام بردن اشخاص ابایی ندارید. به نظر خودتان لزومی هست برای آوردن صریح نام افراد؟
بله، چرا نیست؟ وقتی یک منتقد می‌خواهد از اثر یک فیلم‌ساز انتقاد کند و آن را به نقد بکشد باید نام اثر و صاحب اثر را بگوید، این‌طور نیست؟

شما در سخنرانی و نامه نگاری‌هایتان از سه مقوله طنز، هزل و هجو استفاده می‌کنید و گاهی از این‌ها هم فراتر می‌رود. آیا این کار را صحیح می‌دانید و چه توجیهی برای آن دارید؟
طنز سلاحی است برای مقابله و مبارزه با ناهنجاری‌های اجتماعی در هر عرصه. پس به‌طبع با بالارفتن وقاحت، شدت گزندگی طنز هم می‌بایست بالا برود تا کارآیی داشته باشد. آیا وقاحت‌ها و کسری‌های انسان امروز با انسان دورۀ عبید زاکانی یکی است؟

مسلماً نه! پس طبیعی است که برای مقابله با این‌ها به سلاح‌های قوی‌تری پناه ببریم. وقتی افرادی با سو استفاده از شهرتی که دارند به خود اجازه نظر دادن در هر حوزۀ تخصصی را می‌دهند و با الفاظ کلی و به ناحق از کار مورد نظر خود کوه می‌سازند و پشتوانۀ علمی دقیق و صحیحی هم ندارند، چه کسی باید دست این‌ها را رو کند؟ اگر من با الفاظ کلی و غیرتخصصی یک تار یا سنتورنواز را نابغه کار خودش بدانم، مستحق جواب کوبنده نیستم؟ آیا این سو استفاده از معروفیت خود در جهت به بیراهه راندن ذهن عوام نیست؟ فرهنگ ما هم طوری است که مخاطب عام، معمولاً حرفی را که از دهان یک چهرۀ معروف بیرون بیاید، بهتر می‌پذیرد و حجت می‌داند تا یک شخص گمنام و ناشناس، اما متخصص و دانا در آن رشته.

با تشکر از حوصله و تحملی که به خرج دادید.
من هم از شما متشکرم!

سعید مجیدی

سعید مجیدی

متولد ۱۳۵۳، خواننده و منتقد موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است