به نقل از کریستنسن بر دیوارهای غار بزرگ طاقبستان دو مجلس از مجالس بزم خسروپرویز که در آن رامشگران دور پادشاه حلقهزدهاند، نقش شده است. یکی از آن دو مجلس شکار آهو است. نوازندگان در بالای تصویر پشت سر ایستادهاند. دو تن از آنان کرنا و سومی نقارهای در دست دارد، بر صفحهای که پلکانی به آن تکیه کرده است، گروهی از زنان مشغول نواختن چنگ یا کف زدن هستند. در مجلس شکار زورقی پر از زنان آوازخوان و چنگ زن به چشم میخورد. زن زیبایی نیز در کنار شاه ایستاده و مشغول نواختن عود است.
(راهگانی، ۱۳۷۷: ۹۸)
سازها و چگونگی روز شکار خسروپرویز در رودخانه، در طاقبستان کرمانشاه نقاشی شده است که در آن گروههای چنگنواز را میتوان مشاهده کرد.
“ندیم خسروپرویز، پسری از تبار اشراف ایران مدعی است که مهارت در موسیقی و آواز، از جمله کمالات اوست. میگوید: در چنگ و بربط و شیپور بزرگ، گیتار، سیتار و در تمامی آواها و نواها و نیز در تصنیف و جناس گویی استادم.” (بویس، ۱۳۶۸: ۶۶)
آهنگ “تخت تاقدیس” یکی از آهنگهای دوره خسروپرویز است که بر اساس مجموعه هنری زیبا و شگفتانگیز “تخت تاقدیس” ساخته شده است، گوشه ای در دستگاه سهگاه به همین نام نواخته میشود که اثر این آهنگ است.
طبق آنچه در این مقاله گفته شد ابتدا اردشیر اول موسیقیدانان را به طبقهای ویژه اختصاص داد، بهرام گور مقام آنها را ارتقا داد، انوشیروان آنها را به دوره اردشیر بازگرداند و در زمان خسروپرویز مقامشان بالاتر رفت.
موسیقی عصر ساسانی بیشتر به دربار اختصاص داشت و امکان عرضه و مطرح کردن موسیقی خاص دربار در بین طبقه محروم و عوام جامعه امکانپذیر نبود. موسیقی درباری وسیلهای برای انجام لذات نفسانی و خوشگذرانی و بیقیدیهای شاهان این دوره بود و مردم نیز علاقهای به اشاعه و رواج این نوع موسیقی نداشتند. موسیقی مردم جدا از نفوذ دربار و شاهان سیر اجتماعی خود را میپیمود. بالاخره بروز بحرانها و جهشهای اجتماعی و سیاسی و سقوط امپراتوری ایران، موسیقی درباری را مغلوب موسیقی مردمی گردانید و هنرمندان دربار به تودههای مختلف مردم پیوستند.
فارمر بر اساس “تاریخ ابوالفدا” ساختن عود یا رواج آن را به شاپور اول نسبت داده است.
جشن مهرگان –روز ششم ماه هفتم سال- در این دوره به باشکوهترین وجه برگزار میشد. در این جشن که شش روز به طول میانجامید رامشگران باری هر روز آهنگی نو میساختند و به نغمهخوانی و نوازندگی میپرداختند. آهنگهای آنها بنام همان روز نامیده میشد مانند: “مهرگان بزرگ” و “مهرگان خردک”.
در این دوره برای نخستین بار ترانههای عشقی و انتقادی توسط خنیاگران دورهگرد به وجود آمد که از میان مردم سرچشمه میگرفت و سازنده و به وجود آورندهی این مفاهیم مردم بودند. اشعار معروف مردم در این زمان “ترانک” نام داشت که مخصوص عوام بود. این سرودها که برگرفته از مقتضیات عملی و واقعی زندگیشان بود، واقعگرا، زنده، جمعی و ساده و برای همگان قابلفهم و شیوا بود. در حالی که هنر و موسیقی طبقه اشراف بیشتر در عالم خیال سیر میکرده و وسیلهای برای خوشگذرانی و سرگرمی بوده است.
۱ نظر