گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

دیدگاه «عینی» و ذهنی در آوانگاری موسیقی (۸)

مفاد بحث‌های بالا این است تا نشان دهد که فاصله‌ی بزرگی میان آن‌چه یک آوانگار خودکار «می‌شنود» با آن‌چه یک شنونده‌ی با تجربه از یک سبک موسیقایی خاص «می‌شنود» وجود دارد.(۱۸) شاید سیستم‌های آوانگاری خودکار بتوانند با ویژگی‌های سیستم شنوایی ما تطبیق داده شوند؛ اما این نیازمند آزمایشات بسیار زیادی توسط روان‌فیزیک‌شناسان در سطح میان‌فرهنگی است، پیش از آن‌که بتوانیم به دستگاه‌های خودکارمان یاد بدهیم که با یک دیدگاه فرهنگی بشنوند.

سیگر (۱۸۷-۱۹۵۸:۱۸۸) دریافت که باید یک عنصر ذهنی در موسیقی به عنوان روشی برای ارتباط وجود داشته باشد و پیشنهاد نمود که برای آینده‌ی قابل پیش‌بینی، نت‌نگاری و نمودار آوانویسی ‌شده‌ی خودکار باید با هم مورد بهره‌برداری قرار گیرند. با این‌حال، با بالارفتن ارزش ملوگراف، او شاید بیش از حد منتقد آوانگاری شنیداری بود، علی‌الخصوص آن مواردی که بر مبنای نت‌نگاری غربی بود:

در به‌کارگیری این نت‌نگاری عمدتا تجویزی به عنوان یک صدانویسی توصیفی در هر موسیقی‌ای غیر از هنرهای زیبا یا مردم‌پسند غربی، ما دو کار را انجام می‌دهیم که هر دوی آن‌ها کاملا غیرعلمی هستند. اولا ما آن‌ چیزی از آن‌چه بر ما نمایان می‌شود را برمی‌گزینیم که در ساختار موسیقی‌های دیگر ساختاری آشنا و مشابه با هنر غربی دارد و آن‌ را یادداشت می‌کنیم، در حالی که از هر چیز دیگری که فاقد نماد است چشم‌پوشی می‌کنیم. ثانیا، ما انتظار داریم که نت‌نگاری حاصله توسط مردمی خوانده شود که سنت آن موسیقی دیگر را به همراه ندارند. نتیجه، همان‌طور که خوانده شد، تنها می‌تواند توده‌ای از ساختارها باشد که قسمتی اروپایی و قسمتی غیر اروپایی هستند و توسط یک جنبش صد در صد اروپایی سرهم شده‌اند. مسلما گستاخانه است که به چنین اغتشاش ذهنیتی عنوان «علمی» را نسبت دهیم. (سیگر ۱۸۶-۱۹۵۸:۱۸۷).

بیشتر این موارد امروزه کمتر دارای معنا هستند تا نزدیک بیست سال پیش که این متن نوشته شده است. دانشجویان اتنوموزیکولوژی در حال انجام کاوشی عمیق در موسیقی فرهنگ‌های دیگر هستند، به‌طوری که بیشتر آن‌ها تقریبا دوموسیقایی شده‌اند، برای نمونه، آن‌ها بسیار همانند موزیسین‌های بومی می‌اندیشند و اجرا می‌کنند. آن‌ها در حال رسیدن به یکی از اهداف اتنوموزیکولوژی هستند – توانایی تشخیص نه تنها آن ساختارهایی که «برای ما در نت‌نگاری هنر غربی آشنا هستند» (که فی نفسه جنبه‌ای مشروع از این رشته است)، بلکه شناخت و تفکیک آن ساختارهایی که توسط خود موزیسین‌های بومی شناخته شده‌اند.

پی‌نوشت
۱۸- تفاوت میان آن دو مشابه آن تمایزی است که در نظریه‌ی زبان‌شناختی میان اصوات «مصوت» و «واجی» گذاشته می‌شود. این‌ها توسط نتل (۱۹۶۴:۱۰۴) با عنوان «مطالعه‌ی اصوات گفتاری آن‌طور که رخ می‌دهند در سابق و متمرکز شدن بر روی آن تفاوت‌هایی که میان اصوات گفتاری‌ یک زبان داده شده‌، تمایزهایی در معنا ایجاد می‌کنند در دوران اخیر.» از آن‌جایی که اصطلاحات مصوت و واجی رجوع ویژه‌ای به گفتار دارند، این می‌تواند مفید باشد اگر اصطلاحات جدیدی، برای نمونه «اودتیک» و «اودمیک» برای اشاره به مفاهیم موازی در موسیقی یا گستره‌ی صوتی ابداع شود.

علیرضا مهندس

علیرضا مهندس

۱ نظر

بیشتر بحث شده است