روزهای نخستین سال جدید در کنار همهی شادیها و حال و هوای بهاری خودش، برای اهالی موسیقی یک خبر ناراحتکننده را هم دربرداشت. ثمین باغچهبان، آهنگساز برجستهی ایرانی که در سالهای پس از انقلاب در غربت در ترکیه زندگی میکرد، در سن هشتاد و دو سالگی درگذشت.
ثمین باغچهبان در تهران به دنیا آمده بود و پدرش جبار باغچهبان، بنیانگذار آموزشگاه ناشنوایان در ایران بود. ثمین پس از پایان تحصیلاتش در هنرستان عالی موسیقی در تهران، به ترکیه رفت و تحصیلات خودش را در رشتهی آهنگسازی در کنسرواتور دولتی آنکارا به پایان برد.
بشنوید این برنامه را از رادیو زمانه
در سال ۱۳۲۹ به ایران برگشت و ضمن سالها تدریس در هنرستان، آثار مختلفی ساخت. به ویژه با الهام از موسیقی ملی و محلی ایران که بخشی از این آثار، با ارکستر سمفونیک تهران و ارکسترهای دیگر در ایران اجرا شدهاند.
ثمین باغچهبان تلاش میکرد تجربیات خودش را از موسیقی کلاسیک، با میراث موسیقایی کشور خودش بیامیزد. سوییت بومیوار که شنوندهی یکی از همین آثار است.
یکی از معروفترین آثار ثمین باغچهبان «زال و رودابه» نام داشت که در جشن گشایش تالار رودکی یا «وحدت» فعلی در تهران، در سال ۱۳۴۶ با ارکستر سمفونیک تهران، به رهبری حشمت سنجری و گروه آواز جمعی اپرای تهران، به رهبری همسر ثمین، اِولین باغچهبان اجرا شد.
ثمین باغچهبان کوششهای زیادی را هم در جهت جمعآوری آهنگهای محلی انجام داد و از بخشی از آنها در کارهای آهنگسازیاش هم استفاده کرد، از جمله قطعهی «شعله» که با الهام از یک ترانهی محلی بختیاری ساخته شده است.
ثمین باغچهبان مدت کوتاهی بعد از انقلاب به ترکیه مهاجرت کرد و همراه با همسرش تا پایان عمر در استامبول زندگی میکرد.
فعالیت جدی دیگری در زمینهی موسیقی انجام نداد، ولی چندسال پیش خاطراتش را در تهران به صورت کتابی منتشر کرد.
بخشی از آثار ثمین باغچهبان به رهبری منوچهر صهایی در سالهای اخیر با ارکستر فیلارمونیک پلوردیو در بلغارستان ضبط شده که به صورت سیدی در ایران و اروپا منتشر شده است.
یکی دیگر از آثار او آلبومی است به اسم «رنگین کمون» که با همکاری نوازندگان ارکستر سمفونیک رادیو وین به رهبری توماس کریستین داوید اجرا شد. قطعاتی برای کودکان. یکی از قطعات این آلبوم «نوروز تو راهه» نام داشت.
hezaran bar tassof ke dar iran hazaran hezar nafarand ke nemidanestand va hanooz ham nemidanand che bozorgani dar mamlekateshan mizistand
روانش شاد.
چقدر زیباتره که از این بزرگان در زمان حیاتشون یاد بشه نه بعد از مرگشون.
افسوس که بزرگانی هم چون ثمین باغچه بان، جانشینی ندارند. و بیش از آن افسوس باید خورد که این بزرگان وقتی به غربت می روند خاموش می شوند و پژمرده می شوند. یادش گرامی
ROOHASH SHAD VA YADASH GERAMI BAD.
خاموشم امّا،
دارم به آواز غم خود میدهم گوش؛
وقتی کسی آواز میخواند،
خاموش باید بود…
غم داستانی تازه سرکردهست،
اینجا سراپا گوش باید بود…
[ه. ا. سایه / آواز غم / تاسیان]