ساعاتی پیش با تماس یکی از دوستان موسیقیدانم، خبر درگذشت یکی از مشهورترین و خوش نام ترین نوازندگان تار و سه تار ایران را شنیدم… به طور اتفاقی دیروز این هنرمند را در خیابان دیدم و برایم قابل تصور نبود که فردای آن روز باید یادنامه ای برای درگذشتش بنویسم. ملاقات هایم با او به چند گفتگو بر میگردد در مرکز موسیقی صدا و سیما، درباره اجراها، سازهای مورد استفاده اش، نوع اجراهایش که باعث شده، بیشتر آهنگسازان از او برای نواختن قطعاتشان استفاده کنند.
شهریار فریوسفی به دلیل توانایی بالا در تکنیک نوازندگی، دشیفر بی نظیر و اخلاق بسیار نیکو، یکی از بهترین انتخابها برای آهنگسازان و نوازندگان بود. بارها از هنرمندان مختلف درباره همراهی های او در کنسرت و ضبط شنیده ام که چقدر بی حاشیه بودن و فروتنی او را ستایش میکردند.
شهریار فریوسفی، یکی از برجسته ترین دوره دیدگان هنرستان ملی بود، سونوریته و تنوع سبک او در نوازندگی، تنه به استادش هوشنگ ظریف میزد. از خصوصیات های مهم نوازندگی و تدریس هوشنگ ظریف، شناخت و اجرای سبک های شاخص تار نوازی است. هوشنگ ظریف و بسیاری از شاگردان او از جمله شهریار فر یوسفی، توانایی اجرای قطعات مختلف تار به همان اکولی را دارند که آهنگساز در آن فضا آهنگسازی کرده است. مثلا شهریار فریوسفی یا هوشنگ ظریف سبکهایی که بسیار دور از هم به نظر می آید همچون، شیوه نوازندگی علینقی وزیری و جلیل شهناز را به خوبی اجرا کرده اند. این خصوصیت فریوسفی، یکی دیگر از دلایل علاقه هنرمندان به همکاری با او بود.
به عقیده نگارنده،، نوازندگی تار در واقع بعد از دعوت حسین دهلوی، از هوشنگ ظریف بود که به این استاندارد رسید و ما در این عصر شاهد نوازندگانی بودیم که هنوز یکه تاز همنوازی و تکنوازی در کنسرت و استودیو ها هستند. البته نباید فراموش کرد که دهلوی از استادان دیگری همچون علی اکبر خان شهنازی نیز در بخش تدریس تار هنرستان استفاده میکرد که ناگفته پیدا است که تاثیر این اسطوره تار نوازی در هنرستان ملی یکی از بزرگترین شانس های هنرجویان بوده است.
شهریار فریوسفی نیز همچون بسیاری از هنرجویان هنرستان، از مکتب علی اکبر خان شهنازی استفاده کرد ولی این تعلیمات هوشنگ ظریف بود که نوازنده را از پایه روی خط سیری قانونمند و اصولی قرار میداد.
تقریبا محال است که نوازنده ای با دیدن تنها مکتب هنرمندی مثل استاد شهنازی بتواند به توانایی کسی مانند شهریار فر یوسفی برسد، زیرا غیر از اینکه اصولا شیوه تدریس این هنرمندان به صورت گوشی و غیر نتی بود، تدریس تار هم به صورت سنتی بود و حرکت در سیستمی علمی و مطابق اصول استاندارد آموزش موسیقی نبود، غیر از همه این موارد، استادان قدیم اکثرا فقط به سبک شخصی خود با هنرجویان کار می کردند و اینگونه نبوده که مثلا استادی مانند شهنازی، نواختن به سبک جلیل شهناز یا بیگجه خانی را هم تدریس کند (که البته این دو نوازنده بسیار مورد تایید و علاقه علی اکبرخان شهنازی بوده اند)
با توجه به موارد گفته شده و نگاهی به فعالیت های هنری هنرآموختگان هنرستان ملی، واضح است که فریوسفی یکی از شاخص ترین دوره دیده های هنرستان و سیستم فکری آن بوده است.
امروز اگر وارد یک فروشگاه آثار موسیقی شوید شاید ۷۰ تا ۸۰ درصد تار و سه تار نوازی های این آثار متعلق به فریوسفی باشد که البته این موضوع کمی هم باعث گلایه بعضی از اهالی موسیقی بوده که چرا فریوسفی در بعضی از آثاری که همطراز سطح هنری او نبوده اند نواخته است، دلیل این اتفاق حتما کارمند صدا و سیما بودن و البته فروتنی مثال زدنی او بوده است.
فراوان بودن آثار ضبط شده از شهریار فریوسفی، نباید این گمان را بوجود آورد که آثار او بدون توجه به توانایی های تکنیکی، فقط از نظر کمی قابل اهمیت است، چراکه فریوسفی در دهه ۶۰ که آثار بی نظیر موسیقی جمعی ایران تولید شده، فعالیت بسیار زیادی داشته است. سونوریته و تکنیک درخشان فریوسفی، زیبنده آثار گرانمایه هنرمندانی چون، مرتضی حنانه، همایون رحیمیان، کامبیز روشن روان، محمد شمس، کاظم داوودیان و… بوده است که بدون شک با تداوم فرهنگ موسیقی ایران زمین، تداوم حیات خواند داشت.
بشنوید “پیش درآمد اصفهان مرتضی نی داوود” را با تنظیم مرتضی حنانه و تار نوازی شهریار فریوسفی
فراموش نمیکنم که در اولین دیدارم با ایشان، یاد آور شدم “هنوز با صدای تاری که از شما در همنوازی پیانو محمد شمس (در فیلم “خانه آقای حق دوست” به آهنگسازی محمد شمس) شنیده ام، کیفیت تارها را می سنجم!”
تولید سونوریته خوب از ساز (مخصوصا سازهای تار و سه تار) رابطه مستقیم با شیوه نوازندگی، اکول دو دست، شکل مضراب و هماهنگی آن با ساز مورد استفاده دارد. متاسفانه نوازندگان نسل کنونی به خاطر بهره نبردن از شیوه های منطقی در آموزش این سازها، گاهی شناختی از این مقوله ندارند و اینجاست که نیاز به مدون کردن اکول نوازندگی احساس میشود. اشکالی که در نوازندگان دوره های قبلی که اکثرا شاگردان هوشنگ ظریف بوده اند دیده نمیشود. هنرمندانی که مخصوصا در استودیو با فریوسفی همکاری داشته اند، تایید میکنند که توانایی او در دشیفر تقریبا بی نظیر بوده است، حتی به شوخی گاهی میگفتند، “قطعه را از مدت اثر هم سریعتر مینوازد!” از این توانایی فریوسفی حتی میان نوازندگان ارکستر سمفونیک هم یاد میشود.
در مراسم ختم استادم منصور سینکی، شهریار فریوسفی را دیدم که از شدت تاثر قادر به ایستادن نبود، مرگ زود هنگام دوست و خویشش منصور، آنقدر نا به هنگام و جانکاه بود که توان راست کردن قدش را نداشت. امروز درگذشت او دو سال بعد از فوت منصور سینکی، غم بی حد و حصری را برای خانواده تار نوازی ایران و مخصوصا پدر این خانواده که همانا هوشنگ ظریف است بوجود آورده است.
شهریار فریوسفی و همسر هنرمندش، دو فرزند هنرمند نیز دارند که هر دو با وجود جوانی در میان نوازندگان موسیقی کلاسیک، شناخته شده هستند، پدرام و پانیذ فریوسفی، دو ویولونیست با ذوق که خوشبختانه از نظر هنر و اخلاق، شباهت های زیادی به پدر دارند.
هر چند عمر شهریار فریوسفی پنج دهه بود ولی بدون شک سونوریته و ادیت درخشان شهریار فریوسفی، همواره یاد او را با آثار بی شمار ضبط شده او زنده نگه خواهد داشت.
آنرا که زندگیش، به عشق است، مرگ نیست
هرگز گمان نبر که مر او را فنا بود
سنائی
جا داره که از اینجا و این تریبون درگذشت پدر بزرگوار خانم و اقای فریوسفی از نوابغ ویالن ایران رو بهشون تسلیت عرض کنم و از خداوند منان طلب صبر برای خانواده محرومشان خواستار باشم خدایش بیامرزد
رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل
خدا روح بزرگ اون مرد رو غریق رحمت کنه .
واقعا واقعا نمیتونم تصور کنم من هم آقای پور قناد ایشون رو روز ۱۳ تیر در دانشگاهمون روز امتحان ساز دیدم سر حال سر حال اصلا نمیتونم باور کنم اصلا
استاد و همسایه بزرگوار اینجانب که چون او نوازندگان شاید نباشند
مردی بود برای تمام نسل ها
فروتن و نجیب
رفتن او برایم باور نکردنی است
روحش شاد
امیدوارم از من به عنوان شاگرد و همسایه راضی باشد
جناب پور قناد از مطلب شیوای شماتشکر می کنم.
baa salaam.
besiaar az xabare Fote ishun naarahat va parishaan shodam. badi ye duri az Vatan ham hamine ke hic kaari o hic tasalli nemituni be dustaan o aashnaayaan bedi… ruhesh shaad o sedaa ye zibaa ye saazesh hamishe jaavedaan baad.tasliat man ro ham bepazirid.
من هم در گذشت پدر استاد گرامی ام آقای فریوسفی رو بهشون تسلیت عرض می کنم
نزدیک سه سال پیش از طرف انجمن دانشجویان دانشگاه منچستر از گروه نغمه به سرپرستی استاد فریوسفی برای اجرای کنسرتی دعوت کردیم که استاد ناهید هم همراهشون بودند. مردی بسیار صبور و خوش برخورد، صدای سازشون هم که تعریف نمیخواد.. یادش در دل ماست
هر وقت صدای تار زیبایی از تلویزیون یا رادیو می شنیدم که نظرم را جلب می کرد پس از آنکه نام نوازنده را پیگیر می شدم به نام استاد فریوسفی می رسیدم…
بسیار از این واقعه متاثر و متاسف شدم…
من هم به همه ی هنرمندان و خانوادشون تسلیت میگم…
امیدوارم روح پاک استاد در پناه اهورامزدا به ارامش ابدی برسد یادش گرامی راهش پر ره رو
یادش گرامی
درگذشت پدر استاد گرامی آقای فریوسفی رابه همه ی هنرمندان و خانوادشون تسلیت میگم
سلام! نمیدونم چی باید بگم و مراتب تأثرم رو چگونه بیان کنم. فقط اینو میتونم بگم، روزی که پیام تسلیت آموزشگاه پارس خطاب به استادان این آموزشگاه ،پدرام و پانیذ فریوسفی را دیدم واقعاً جا خوردم و از ته دل ناراحت شدم!! من هم به عنوان یکی از هنرجویان این آموزشگاه به این دو استاد عزیز تسلیت عرض می کنم و آرزوی صبر و شکیبایی دارم. یادشون گرامی باد!
حدودا ۲ سال پیش،فیلم مراسم تجلیل از استاد ظریف رو میدیدم که در ابتدای کار اجرای تار و دف بود.انقدر صدای تار برام دلنشین بود که شروع کردم به پرس وجو از دوستان،اخرش به اسم استاد فریوسفی رسیدم،با شنیدن خبر رفتنش دلم گرفت…
سلام
من هم بسیار متاثر هستم از اینکه این هنرمندان شاخص از دنیا میرن. به خانوادشون تسلیت میگم ما رو هم در غم خودشون شریک بدونن . خداوند بیامرزد.
روحش شاد و خدایش بیامزاد
حتی تصورش برایم ممکن نیست.فاتحه حضرت عشق نثار روح عاشقش.
خبر درگشت استاد فقید شهریار فریوسفی بسیار مرا منقلب و متأثر کرد ، بنده سالهاست که از شنوندگان پر و پاقرص موسیقی سنتی هستم و با افتخار و بدون اغراق می گویم صدای ساز استاد فریوسفی یکی از صداهای بسیار پراحساس ،دل انگیز ، شورانگیز ، لطیف وروح بخش موسیقی است که در تاریخ موسیقی ایرانی جاودانه خواهد ماند. روحش شاد و یادش همواره گرامی .
بیایید به یادشان تار وسه تار بنوازیم واین میراث گرانمایه ملی را حفظ کنیم
هر وقت فیلم کنسرت های حسام الدین سراج را می بینم با دیدن استاد فریوسفی با ان چهره مهربان و……………گریه اگر امان دهد
اما هنوز زنده است در صدای تارها
چهار سال از روزی که خبر رفتن زودهنگامش را شنیدیم گذشت.آن روز اولین چیزی که با شنیدن خبر به ذهنم امد صدای تارش بود و همیشه همین هم خواهد بود. اسم شهریار فریوسفی طعم شیرین سونوریته ای را به ذهن میاره که ناب بود و خواهد بود. افسوس که رفت و آن صدای آبی خاموش شد. صدایی که همیشه از بین صدها صدای دیگه جلوه گر بود و طنازی می کرد. می شد به راحتی از صداهای دیگه تشخیصش داد. گوشها را تیز کرد و آرام زمزمه کرد: صدای تار فریوسفیه!
دیالوگی هست در فیلم سوته دلان که سعید نیکپور می گه:
تو عالم آوازخوانها یکی شان می شه قمر. بقیه ،ای! می خونن…
حداقل در مورد نوازنده های تار ارکستر بدون هیچ تردیدی می شه همینو گفت: شهریار یگانه بود. بقیه ، ای! می زنن…
رسیدن به آن صدای زلال کار صعبیه. نمی دانم عمر ما قد خواهد داد که ظهور پدیده ای چون او را دوباره تجربه کنیم یا همیشه شنیدن صدای تار شهریار برایمان دریغناک خواهد بود؟!
یادش گرامی
یادش گرامی
سلام و درود خدا بر شهریار فریوسفی.
این مرد بزرگ،اهل دل بودند،از مریدان مجذوبعلیشاه گنابادی.
رحمه الله علیه.