آیا هورن فرانسوی نیز در ارکستر مورد استفاده قرار می گیرد؟ آیا تکنوازی نیز برای آن در نظر گرفته می شود؟
بله، این اتفاق در قطعه های کوتاه زیاد رخ می دهد، بیشتر از ویولون و ویلنسل. اما به ازای هر بار تکنوازی هر ساز بادی، ویولون نواز ها ۱۰ بار، ویلنسل نوازها ۵ بار و پیانو نوازها ۵۵ بار تکنوازی داشته اند.
از نواختن ساخته های کدام آهنگ سازان با هورن فرانسوی لذت می برید؟ آهنگی که فکر می کنید بهترین استفاده را از این ساز می کند؟
این مسئله برای من اهمیتی ندارد. من احساساتم را درباره موسیقی با نسبت آهنگ ها به هورن فرانسوی مدیریت نمی کنم. یکی از قطعه های مورد علاقه ام «دیورتیمنتو برای سازهای زهی» (Divertimento for Strings) ساخته بارتوک (Bartok) است. این قطعه، ساز هورن را شامل نمی شود! فکر می کنم که این یک قطعه عالیست. باور کنید که در نظر گرفتن موسیقی با توجه به سازی که می نوازید فقط آن را محدود می کند. اما درباره آهنگ سازانی که از نظر من حرفی برای گفتن دارند باید بگویم که من با موزار و برامس احساس هم سلیقگی می کنم.
صادقانه بگویم که لذت واقعی را با نگاه کردن به موسیقی تجربه می کنم نه نواختن آن. روزانه ۴ یا ۵ ساعت را به نگاه و تحلیل کردن موسیقی اختصاص می دهم. از نظر من لذت در این کار است. هفته قبل داشتم به قطعه ای از بنجامین بریتن نگاه می کردم و همانطور که به این فکر می کردم که می خواهد چه پیامی را منتقل کند و چگونه این کار را انجام داده است، احترامی که برایش قائل بودم بسیار افزایش یافت.
آیا هیچ گاه از نواختن معروف ترین سمفونی هایی که مرتباً اجرا می شوند خسته شده اید؟
اگر از من بپرسید که «چه قطعه ای را آنقدر نواخته ای که از آن خسته شده ای؟» جواب من سمفونی هفتم بتهوون است. آنقدر این سمفونی را نواخته ام که دیگر حتی نمی توانم تصور کنم که باز هم برای اجرای آن برنامه ریزی کنند.
اما اگر از من بپرسید که «تا کنون سمفونی هفتم بتهوون را آنگونه که می خواستی بنوازی نواخته ای؟» پاسخ من منفی است. هیچ گاه این کار را انجام نداده ام. بنابراین باز هم می خواهم آن را بنوازم. می خواهم برای نواختن آن به نحوه ای که تصورش را می کنم تلاش کنم!
چند هورن فرانسوی دارید؟
قبلا ۱۷ هورن فرانسوی داشتم، هرگاه سازی می دیدم که از آن خوشم می آمد آن را می خریدم. ما به دنبال نوعی ساز برنجی هستیم که زمانی که آرام نواخته می شود طنین انداز باشد و زمانی که با قدرت نواخته می شود صدای آن خشن نباشد. یافتن این دو ویژگی در یک ساز بسیار دشوار است. هیچ کدام از این ۱۷ ساز این دو ویژگی را با هم ندارند. بالاخره یک روز که وارد این اتاق شدم متوجه شدم که آنقدر هورن اینجاست که نمی توان در این اتاق راه رفت! در نتیجه دوازده تایشان را فروختم. در حال حاضر فقط ۵ هورن دارم.
کدامیک از هورن هایتان اولویت اول را دارد؟
از ۶ سال پیش یک هورن آلمانی به نام اشمید (Schmid) را می نوازم که از برنج زرد ساخته شده است. قبل از آن به مدت ۲۵ سال یک ترومپت نقرهای از جنس نیکل، Conn 8D، را می نواختم. زمانی که به این ارکستر پیوستم اوضاع از این قرار بود که یا باید همان هورن را می نواختی یا از همکاری با ارکستر صرف نظر می کردی!
هر سازی محدودیت های خاص خودش را دارد، بعضی کارها را می توان با آن انجام داد و بعضی کارها را نمی توان و من از اینکه نمی توانستم بعضی از کارها را با هورن انجام دهم خسته شده بودم. در واقع من ۲۵ سال جنگیده بودم تا بتوانم کارهای دشوار را با آن انجام دهم و به سازی که چنین قابلیت هایی را داشته باشد نیاز داشتم. چون می دانستم از عهده اش بر می آیم و توانستم.
برای نگهداری از هورن چه اقداماتی لازم است؟
تقریبا هیچ. آن را تمیز و روغن کاری کنید. اگر بخواهم هورنم را در کمدی (در جای سرد) برای مدتی طولانی بگذارم، هیچ مشکلی وجود ندارد، این ساز اصلا به دما حساس نیست.
۱ نظر