گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نادیا بولانژه


نادیا بولانژه آهنگساز، رهبر ارکستر و یکی از تاثیرگذارترین معلمان آهنگسازی قرن بیستم است. بولانژه در میان خانواده ای از دو نسل موسیقی دان متولد شد، مادربزرگ او ماری – ژولی (Marie- Julie)

خواننده متزو- سوپرانو، پدرش ارنست هنری الکساندر (Ernest-Henri-Alexandre) آهنگساز و مدرس ویولون و خواهرش لیلی (Lili) نیز آهنگساز بودند.

خانواده او در طی دو نسل با کنسرواتوار پاریس همکاری میکردند، پدر او نیز پس از تحصیل در کنسرواتوار به تدریس در آنجا مشغول شده و در همان جا با همسرش که شاهزاده خانم روسی به نام رایسا

میشتسکایا (Raissa Myshetskaya) آشنا میشود.

نادیا بولانژه در سن ده سالگی برای آموختن موسیقی اولین درسهای موسیقی خود را از پدر آموخت. او طی سالهای ۱۹۰۴-۱۸۹۷ مشغول تحصیل آهنگسازی از گابریل فوره (Gabriel Fauré) و نواختن

ارگ را از شارل- ماری ویدو (Charles-Marie Widor) آموخت و بعدها خودش به تدریس آهنگسازی در کنسرواتوار و در کلاسهای خصوصی پرداخت.

عشق و علاقه بزرگ او در زندگی تماما به سوی خواهر کوچکش لیلی معطوف شده بود که شش سال از او کوچکتر و یکی از اولین شاگردان آهنگسازی او بود و با راهنمایی های نادیا توانست در سال ۱۹۱۳

اولین زنی باشد که برنده جایزه اول “Prix de Rome” شده است.

(این مسابقه سالیانه توسط دولت فرانسه برگزار میشود و هنرمندان جوان و تازه کار در هر رشته تجسمی و نمایشی در آن شرکت میکنند. جایزه برای برنده هر رشته، یک بورس تحصیلی در رم است.)

نادیا نیز در سال ۱۹۰۸ با قطعه کانتاتا (cantata شعری‌ است که‌ با آواز یکنفری‌ همراه‌ موسیقی‌ خوانده‌ میشود) به نام La Sirène در مسابقه Prix de Rome برنده جایزه دوم شده و جالب اینکه پدر آنها

نیز در سال ۱۸۳۵ موفق به دریافت این جایزه شده بود.


نادیا بولانژه به همراه ایگور استراوینسکی در سال ۱۹۳۴
سالهای تدریس و روش هدایت هنرجویان
سال ۱۹۱۶، سال اولین سمت رسمی تدریس او در مدرسه موسیقی آلفرد کورتو (Alfred Cortot) واقع در پاریس بود. نادیا در سال ۱۹۱۸ از آهنگسازی دست کشید زیرا پس از مرگ نا بهنگام خواهرش،

آنها را “بی فایده” میدانست.

او بیشتر وقت خود را صرف تدریس کرد تا زمانی که در سال ۱۹۲۱، با منصوب شدن به سمت مدرس هارمونی، همکاری طولانی خود را با کنسرواتوار آمریکاییان Conservatoire Américain آغاز

کرد. این کنسرواتوار پس از جنگ جهانی اول، توسط والتر دمروش (Walter Damrosch) رهبر ارکستر، برای موسیقیدانان آمریکایی، در فونتن بلو (Fontainebleau) تاسیس شده بود. او در سال

۱۹۵۰ به سمت مدیریت این آموزشگاه رسید.

بسیاری از هنرجویان او در دهه ۱۹۲۰، از جمله ارون کاپلند (Aaron Copland)، روی هریس (Roy Harris) و ویرجیل تامسون (Virgil Thomson) مکتب جدیدی در آهنگسازی به وجود آوردند که

بر پایه درسهای بولانژه بنا شده بود.

والتر پیستون (Walter Piston) یکی دیگر از شاگردان او، علاوه بر آثار آهنگسازی خود، سه کتاب درسی در زمینه هارمونی، کنترپوان و ارکستراسیون منتشر کرد. درباره این معلم بزرگ، گفته می شد که

در هر شهر در آمریکا، یک هنرجوی بولانژه هست و واقعا تاثیر بی حد او در جهان موسیقی غرب غیرقابل انکار است.

او دوران جنگ جهانی دوم را در آمریکا گذراند و بیشتر اوقات خود را به تدریس در کالج موسیقی واشنگتن و کنسرواتوار پی بادی (Peabody) در بالتیمور گذراند. از جمله مدارس مهم دیگری که او در آنها

به تدریس پرداخته میتوان به کالج ولسلی (Wellesley)، مدرسه جولیارد (Juilliard) و کالج رادکلیف (Radcliffe) اشاره نمود.

تدریس بولانژه شامل هارمونی سنتی، نت خوانی همراه با پیانو، انواع کنترپوان، تجزیه و تحلیل و اسرار نت خوانی یا بقولی سلفژ بود. او از شاگردان خود میخواست تا کتابهای ۱ و ۲ Well-Tempered

Clavier (کلاویه خوش آهنگ) اثر باخ را از بر کنند و بداهه نوازی فوگ را بیاموزند (کاری که باخ انجام می داد).

وسعت دامنه اطلاعات او بی نظیرو گوش موسیقی اش بی نقص بود، حافظه تصویری قوی داشت و از شاگردانش نظم مطلق طلب میکرد. او از شخصیتی بسیار بخشنده، فداکار و سرشار از عشق به زندگی

داشت.

فعالیتهای مهم دیگر
در سال ۱۹۲۵، نادیا در شب افتتاحیه “Symphony for Organ and Orchestra”، ارگ نواخت. این قطعه ساخته آرون کاپلند، اولین هنرجوی آمریکایی وی ساخته شده بود.

او همچنین به عنوان اولین رهبر ارکستر زن، به هدایت ارکستر فیلارمونیک نیویورک و ارکستر فیلادلفیا پرداخت و با رهبری ارکستر رویال فیلارمونیک لندن در ۱۹۳۷، به عنوان اولین رهبر زنی که یک

برنامه کامل را هدایت کرده است، شناخته شد.

در اواخر دهه ۳۰، بولانژه به اجرا و ضبط آثار کمتر شناخته شده کلودیو مونته وردی (Claudio Monteverdi آهنگساز، نوازنده ویولون و خواننده ایتالیایی قرن ۱۷ میلادی) پرداخت، و با اجرای آثار

کمتر اجرا شده هنریش شوتز (Heinrich Schütz آهنگساز و ارگ نواز آلمانی قرن ۱۷) و فاوره (Fauré آهنگساز، مدرس و نوازنده ارگ و پیانو فرانسوی قرن بیستم) راه را برای اجرای موسیقی باروک

فرانسه و موسیقی دوران رنسانس باز کرد.

شاگردان بولانژه شامل آهنگسازانی چون برت باکاراک (Burt Bacharach)، لئونارد برنشتاین (Leonard Bernstein)، فیلیپ گلس (Philip Glass)، کوینسی جونز (Quincy Jones) و بسیاری

از نامهای آشنای دیگر عرصه موسیقی قرن بیستم هستند.

britannica.com , allclassical.com

دیدگاه ها ۱۳

  • با تشکر من در جایی خوندم مارین الساپ رهبر ارکستر سمفونیک بالتیمور آمریکا اولین رهبر ارکستر زن در تاریخ است.آیا این موضوع اشتباه بوده؟

  • یکی از شاهکارهای بولانژه کشف نبوغ و توانایی های آستور پیاتزولا است. پیاتزولا در کنسرواتوار پاریس شاگرد او بود. بولانژه پس از اتمام کار پیاتزولا به او توصیه می کند که به جای ادامه فعالیت در موسیقی کلاسیک (قابل توجه متعصبین در هر زمینه ای)به روح لاتین خود برگردد و تمرکز خود را بر آوازها، تانگو و موسیقی لاتینی بگذارد. این اتفاق هنگامی رخ داد که پیاتزولا برای بولانژه یکی از قطعات خود “تانگو تریونفال” را با باندونئون نواخت و بولانژه توصیه تاریخی خود را بیان کرد:
    “آستور قطعات کلاسیک تو خوب نوشته شده اند اما پیاتزولای حقیقی اینجا است. هرگز آن را کنار نگذار”
    و به این ترتیب پیاتزولای حقیقی حقیقتا متولد شد.
    با تشکر از سایت بسیار جذابتان.

  • باید عرض کنم بکار بردن کلمه ( دخترها ) واقعا از بچه های موسیقی بعید. دختران و زنان ایرانی تازه دارن خودشون رو پیدا می کنند . حالا اگر چند نفر ( که تعداد کمی هم نیستند) هنری برای آرامش روح آسیب خوردشون ندارند شما باید اینطوری صحبت کنید؟
    باید متذکر بشم که شما دوست عزیز در چند وقط دیگر شاهد شاهکار هایی از زنان و دختران ایرانی خواهید بود.منتظر باشید.
    این طرز صحبت کردن در شان بچه های موسیقی نیست.امیدوارم تجدید نظر بفرمایید

بیشتر بحث شده است