یکی از مهمترین موسیقیدانان قرن بیستم که صاحب مکتبی در آهنگسازی به شمار می رود، پندرسکی است. او یکی از شاخصترین آهنگسازان آوانگارد جهان و یکی از مهمترین نمایندگان این تفکر در قرن بیستم بود. پندرسکی در سالهای گذشته تا حد زیادی سبک آهنگسازی خود را تغییر داده و به گفته خودش این تغییر سبک از تغییر نگاه او به موسیقی می آید. برای هواداران موسیقی آوانگارد، این تغییر مسیر او بسیار سئوال برانگیز بوده است.
پندرسکی در توضیح یکی از سی دی هایش می نویسد: “آوانگارد به فرد توهم جهانی بدون مرز می دهد.
جهان موسیقایی اشتوکهاوزن، نونو، بولز و کیج برای ما که آغشته به رئالیسم سوسیالیسم (هنر رسمی کشورهای شوروی) بودیم، یک رهایی بود.
یک دید و واقعیت جدید را به جهان باز میکرد. من خیلی سریع پی بردم که این تجارب جدید، بیشتر مخرب است تا سازنده من به تضاد کیفیت واقعی و نمای آن پی بردم، من با بازگشت به سنت از دام فرمالیسم آوانگارد رها شدم. ” (۱). پندرسکی در جایی دیگر می گوید: من میخواهم از گذشته الهام بگیرم و به میراثم نگاهی بیاندازم (۲) این پرسش آنقدر مهم است که در مصاحبه ای که در اصل با این موضوع شروع نشده، بیشتر مصاحبه را به خود اختصاص داده است (۳) که این بخشها را امروز می خوانید:
دوفی: آیا واقعا احساس میکنید، شما و آهنگسازان دیگر از تمام تواناییهای سازهای قدیمی استفاده کرده اید؟
پندرسکی: البته من فقط میتوانم در مورد خودم صحبت کنم. چیزی که الان و طی ۳۰ سال گذشته میبینم، هیچ چیزی در جریان آوانگارد جلو نرفته (تغییر نکرده).
ما در دهه ۶۰ آنقدر قواعد موسیقی را شکستیم که من، به شخصه پرونده آنرا جمع کردم؛ برای اینکه دیدم نمیتوانم بیشتر از این کاری انجام دهم، بعد از قطعاتی مثل: فلورسنس (fluorecenses)، پلی مورفیا (polymorphia) و مرثیه ای برای قربانیان هیروشیما، هیچکس قطعاتی پیشروتر ننوشت؛ هیچ کس چیز جدید و تازه برای سازهای زهی ننوشت.
آیا شما آوانگارد را رها کرده اید و به سمت دیگری رفته اید؟
فکر کنم دورانی آمد که دیگر برای من آوانگارد تمام شد. من قطعات زیادی در دهه ۵۰ و اوایل ۶۰ نوشتم و به این نتیجه رسیدم که دیگر نمیتوانم جلوتر بروم.
من نمیخواستم خودم رو تکرار کنم؛ من میتوانستم ۱۰۰ تا مرثیه ای برای هیروشیما بنویسم، ولی نمیخواستم.
این قطعه مثل یک مثال برای دیگران است که ظرفیت (نهایت کار) را به دیگران نشان می دهد. البته، خیلی از آهنگسازان سعی در انجام کاری مشابه کردند، ولی خب همانطور که گفتم یک سری محدودیتها هست که نمیتوان از آن گذشت.
آیا شما خوشحالید که این قطعات بعد ۲۰-۳۰ سال هنوز اجرا می شوند؟
بله، البته، من خودم این قطعات را رهبری میکنم. ولی بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال، هنوز هم موسیقی بسیار مشکلی برای موسیقیدانان هستند.
پی نوشت
۱- Penderecki,orchestral works,vol. 1conducted by Antoni Wit,Naxos
۲- Antes Orga,Krzystof penderecki music and musicians 22 no. 2(October 1973),39
۱ نظر