گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سکانسی به نام موسیقی فیلم (۱)

موسیقی عنصری است که در تفهیم بیان به کمک سایر هنرها می رود ولی به تنهایی در انتقال مفهوم خود عاجز است. دور از ذهن به نظر می رسد که قطعه ی بی کلام و بدون نامی را بشنویم و درک و دریافتمان از آن با خواسته و منظور آهنگساز یا نوازنده یکسان باشد. اگر برای کسی ” مرثیه ای برای قربانیان هیروشیما ” اثر آهنگساز لهستانی، پندرسکی را پخش کنیم که تا کنون آن را نشنیده باشد و نامی هم از عنوان اثر نبریم، هرچند او به موسیقی اشراف داشته باشد بسیار بعید به نظر می رسد که بتواند بگوید یادش به قربانیان هیروشیما افتاده است. هرچند که در این اثر پنجاه و دو ساز زهی سعی در انتقال سوژه ی ذهنی آهنگساز کرده باشند (۱) و شاید به این مطلب بسنده کند که موسیقی مدرن است.

“از دیدگاه موسیقی شناسان ارتباط سمبولیک باید میان سازنده ی صوت و شنونده ی صوت وجود داشته باشد تا مفاهیم موسیقی با تفاهم دو جانبه باشد. در چنین مواردی موسیقی شناسان واژه هایی از قبیل پیغام، محتوا و یا کد را بین نوازنده شنونده به وجود می آورند و این بدان مفهوم است که موسیقی کدهایی دارد که از طریق نوازنده به شنونده داده می شود.” (۲)

حال یکی از این کدها نامی است که بر قطعه ای گذاشته می شود. عنوان اثر موسیقیایی به تنهایی باعث ایجاد درک و دریافت هایی در شنونده می شود و شنونده می کوشد تا پیوندی هر چند انتزاعی را در ذهن خود بین نام اثر و صوت برقرار سازد. کد موسیقی می تواند یک تصویر باشد که به ایجاد تفاهمی دو جانبه بین صاحب اثر و مخاطب بپردازد. شعر کد دیگری است که در بیان به یاری موسیقی می شتابد. کدی که در اینجا و در این بحث مد نظر است فیلم است که وقتی در کنار موسیقی قرار می گیرد به آن عنوان موسیقی فیلم را می دهد. “به طور کلی موسیقی فیلم در سه حالت قابل بررسی است:

۱ – موسیقی سرنوشتی ۲ – موسیقی آنی ۳ – موسیقی تماتیک” (۳)


۱ – موسیقی سرنوشتی:


موسیقی سرنوشتی موسیقی است که به سرنوشت فیلم تکیه ای اساسی دارد. در فیلم فرمی منسجم وجود دارد که تمام سکانسها، دیالوگها، صحنه پردازیها و رویدادها در قالب آن فرم اتفاق می افتد. به عنوان مثال فرض کنید در سکانسی مادر و فرزندی در تقابل مستقیم هم قرار گیرند بدون اینکه بدانند نسبت مادر و فرزندی دارند و قرار باشد در پایان فیلم طی حوادثی این راز برملا شود. آهنگساز پس از شناسایی و مطالعه ی فرم فیلم می تواند در ساختار موسیقی اش به موسیقی سرنوشتی روی آورد. در فیلم اپیزودهای مختلف مانند تکه های پازل دست به دست هم می دهند تا در پایان فیلم پرده از مجهولات و رمز و رازهای فیلم بردارند. آهنگسازی که رویکردش موسیقی سرنوشتی است در فرمی مشخص کلیت موسیقی خود را خلق می کند و در سکانسهایی مهم بخشهایی از آن موسیقی را در رگ فیلم جاری می سازد. به عنوان مثال در همان سکانس دیدار مادر و فرزند که هنوز به هویت اصلی خود پی نبرده اند بخشی از آن موسیقی سرنوشتی پخش می شود و به وسیله ی آن سکانس، کد نشانه شناسی موسیقی تعریف می شود و مخاطب این موسیقی را به خاطر می سپارد تا در جاهایی دیگر نیز با آن روبرو می شود.

پی نوشت

۱- هرچند در بعضی از منابع گفته شده، این قطعه در ابتدا نام دیگری داشته و آهنگساز به دلیل شایعه ای که در مورد نام این قطعه و هدف آهنگسازش بوجود آمده بوده، نام آن را به «مرثیه برای قربانیان هیروشیما» تغییر می دهد.

۲- مقدمه ای بر موسیقی شناسی قومی، محسن حجاریان

۳- موسیقی فیلم، تورج زاهدی

ابوالفضل زنده بودی

ابوالفضل زنده بودی

۱ نظر

  • بسیار زیبا بود جناب زنده بودی.
    شخصیت فیلم و اندیشه ی آهنگساز موسیقی فیلم بسیار دشوار و پیچیده است.بنده یکی از زیباترین موسیقی فیلمهایی رو که دیدم در فیلم “زیر تیغ”بود که آهنگساز بزرگ استاد حسین علیزاده به زیبایی محتوای فیلم رو در غالب موسیقی آورده بود.بقدری ذهنیت استاد قدرتمند بود که هرکسی رو بیشتر به دیدن فیلم ترغیب میکرد و در میانه های فیلم چنان اون حسه سه تار خودشون رو در دل هر بیننده ی جا میکردند که شخصا مست میشدم از نیدن اون ابوعطا نوازی استاد بزرگ.فقط میتونم بگم که آهنگسازانی که در ایران موسیقی فیلم میسازند بسیار قدرتمند عمل کرده اند مگر این سه چهار سال گذشته که بدرستی انتقال مفهوم رو چاشنی کار نکرده اند و فقط سعی در پر کردن جای خالی موسیقی در فیلم رو در نظر داشتند

بیشتر بحث شده است