از محمد تقی مسعودیه (۱۳۷۷-۱۳۰۶) که به حق پدر اتنوموزیکولوژی
ایران لقب گرفته، کتاب ها و مقاله های بسیاری به زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی
و پارسی در زمان حیات خود او انتشار یافته است. با اینهمه شماری اندکی از آثار وی
چاپ نشده باقی مانده اند که خوشبختانه یکی پس از دیگری در اختیار علاقه مندان قرار
گرفته و می گیرند.
مسعودیه در رشته های آهنگسازی و موسیقی شناسی در مدرسه
عالی موسیقی پاریس، مدرسه عالی موسیقی لایپزیگ و دانشگاه کُلن تحصیل کرد و پایان
نامه دکترای وی با عنوان «آواز شور» در سال ۱۳۴۷/۱۹۶۸ در شهر ریگنسبورگ (آلمان) به
صورت کتاب به چاپ رسید.* او سال ها در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس
پرداخت و در کنار فعالیت های گسترده آموزشی و پژوهشی در زمینه آهنگسازی نیز فعال
بود. آثاری از او در برنامه های ارکستر سمفونیک تهران در سال های پیش و پس از
انقلاب به اجرا درآمده و تعدادی نیز به رهبری علی (الکساندر) رهبری و منوچهر صهبایی
در اروپا به ضبط درآمده اند.
تازه ترین اثری که از این چهره استثنایی
موسیقی ایران انتشار یافته کتاب «سازهای ایران» است. این کتاب دویست و چهل و هفت
صفحه ای، در شمارگان پنج هزار نسخه و بهای چهار هزار تومان توسط انتشارات زرین و
سیمین در تهران به بازار کتاب عرضه شده است.
«سازهای ایران» با مقاله ای
نوشته هومان اسعدی (پژوهشگر موسیقی) درباره زندگی و آثار محمد تقی مسعودیه آغاز می
شود که وی در آن خاطر نشان می سازد: «کتاب حاضر که یکی از آخرین آثار استاد محسوب
می شود حاوی نکات بدیعی درباره سازهای رایج در نواحی مختلف و نیز موسیقی کلاسیک
ایران است. یکی از نکات ارزشمند در این کتاب بررسی پیشینه تاریخی سازها در رسالات
موسیقایی و نسخ خطی فارسی است. همچنین علاوه بر بررسی ساختار شناسانهء سازها و
مسائلی از قبیل امکانات اجرایی آنها، به بررسی جنبه های نمادین و نیز جایگاه سازهای
مورد نظر در بستر فرهنگی – اجتماعی آنها نیز پرداخته شده است.
اگرچه
متاسفانه استاد مجال بازبینی، تکمیل و ویرایش نهایی این اثر را چنان که در نظر داشت
نیافت و حتی برخی از یادداشت های تکمیلی وی نیز مجال راه یافتن به متن را پیدا
نکرد، اما این کتاب به صورت فعلی آن نیز همچنان مرجعی ارزشمند در تاریخ موسیقی
شناسی ایران باقی خواهند ماند…» مقدمه ای نیز در پی این نوشتار آمده است که
دربرگیرنده اطلاعاتی درباره محتوای کتاب، تنوع سازهای ایرانی، تاثیری پذیری متقابل
سازها در مناطق مختلف و شیوه طبقه بندی سازها در این کتاب است: «معرفی سازها بر
اساس اهمیت آنها در منطقه توالی می یابد».
مهمترین مواردی که در بررسی هر
ساز مورد توجه قرار گرفته اند عبارتند از تشریح ساختمان ساز، چگونگی اجرا و امکانات
اجرایی، نام بخش های گوناگون ساز در منطقه، وظیفه بنیادین و اهمیت ساز در قالب دیگر
شئون و مظاهر فرهنگی، جنس ساختمان ساز، سازندگان و معرفی ساز در نوشته های خطی
پارسی.
نخستین بخش از مطالب کتاب به سازهای استان آذربایجان اختصاص
یافته که در آن سازهای قوپوز [ساز]، بالابان، زورنا [سورنا] و قاوال مورد بررسی
قرار گرفته اند. بخش دوم «گیلان و مازندران»: کرنا، پیشه، میشی حال، دسرکوتن، قرنه،
دتار [دوتار]؛ بخش سوم «ترکمن (گرگان و دشت)»: تامدئرا، قجق، یدی بوقون تویدوک، نی
زبانه دار، دیللی تویدوک، غوپوز؛ بخش چهارم «خراسان»: دوتار، قوشمه، دهل سورنا،
نقاره و کرنا، تاریخچه آیین نقاره کوبی؛ بخش پنجم«بلوچستان و سیستان»: سرود، رباب،
بنجو، تنبیره، تنبورگ، دونلی، دی دی، کلم (نل)، مورلی، دهلک، تیمبک، دهل سورنا،
کوزه و تشت، قیچک، سورنا و دهل؛ بخش ششم «بوشهر»: سنج، دمام، بوق، دمام، نی هنبونه،
نی جفتی، نی تکی؛ بخش هفتم «لرستان، شهرکرد، قشقایی و بختیاری، خوزستان»: تمیره،
تمیره و یارسان، کمانچه، کرنا، سورنا، دهل، ساز، ناقاره، دودوگ، نی هفت بند، دهل؛
بخش هشتم «بندعباس و حوالی»: عود، دهل سورنا.
در بخش نهم علاوه ذکر
مطالبی کوتاه درباره پیشینه و ویژگی های مراسم زار که از آفریقا به کناره های خلیج
پارس انتقال یافته، سازهای مورد استفاده در این مراسم به اختصار معرفی می شوند. بخش
دهم به بررسی سازهای دیوان (چگور)، تمیره، دوزله، نرمه نای، شمشال و سورنا در استان
کردستان می پردازد و بخش بعد ویژه «خانقاه و قادریه» است. در بخش دوازدهم به ورزش
های زورخانه و ضرب زورخانه پرداخته می شود و واپسین بخش کتاب نیز به بررسی هفت ساز
رایج در موسیقی کلاسیک (دستگاهی) ایران یعنی سنتور، تار، نی، کمانچه، سه تار، قانون
و تمبک اختصاص یافته است.
تمام بخش های کتاب تصاویر جالبی از سازها و
نوازندگان را نیز همراه دارند که سعید بهروزی و فرید سالمی آنها را عکاسی کرده اند.
* Massoudieh, Mohammad-Taghi. “Āwāz-e Šur, Zur Melodiebildung in
der Persischen Kunstmusik”. Regensburg, Bosse, 1968.
۱ نظر