بدین ترتیب موسیقیشناس مکتب وزیری کار بر روی آثار باقیمانده از عهد قاجار را برمیگزیند و در تحلیلهایش اگر چه گاه و بیگاه نقدی هم نثار ناکوکی و … آنها میکند اما نتیجهی کار نه تنها نفی نیست بلکه اغلب همراه با دلبستگی زیباشناختی به آثار آنان است. او به ویژه به خوانندگان مشهور آن عصر علاقه داشت و ضبطهای بعضیشان را واجد ارزشهای هنری میدانست.
چنان که اشاره شد او در چند نوبت به مسایلی در مورد آواز اشاره میکند که از جملهی آنها وضوح شعر خوانده شده و مساله ی تلفیق است. اگر این نکته را که میدانیم یکی از ویژگیهای مورد توجه در آثار با کلام مکتب وزیری است، با فهرست خوانندگانی که کارهایشان را بررسی کرده یا گهگاه بهعنوان نمونهی خوشخوانی و … نامشان را میبرد، در کنار هم قرار دهیم ویژگی دیگری از گرایشهای او هویدا میشود.
برآمده از اصفهان و شیفتهاش
ساسان سپنتا برآمده از محیط هنری اصفهان بود و این فضایی هنری است که سخت به آواز توجه دارد. او به عنوان یک صاحبنظر موسیقی عمیقا دلبسته ی آن محیط هنری و هنجارهای موسیقاییاش بود. با وجود این که آموزش کاملا نزد استادان تجددخواه مکتب تهران شکلگرفته بود اما دلبستگی اش را در جاهای مختلف کارش به خوبی می توان دید. تاثیر این نگاه در تعداد آثاری که در مورد هنرمندان آن مکتب نوشته مشهود نیست بلکه در کیفیت ابراز نظرهای زیباشناختی به ویژه آن هنگام که در نقد مکاتب دیگر سخن میگفت، میتوان بازجست:
«نمیشود این فرض را پذیرفت که موسیقی آن، توسط میرزا عبدالله و آقاحسینقلی اخذ شده باشد، و بگویند همین است و جز این نیست […] آیا در اصفهان که پایتخت هنری ایران بوده و هنوز هم هست، هیچ کس نیست که موسیقی بداند؟!» (سپنتا و کسایی ۱۳۸۷: ۱۰)
فهرست ویژگیهای موسیقی آوازی که او گاه توصیه و گاه بهعنوان عنصری ممتاز در ضبطهای بعضی استادان به آن اشاره میکرد نقطهی مشترک و انسجام-بخش این پاره از اندیشهاش بود. زیرا این اصول را هم در مکتب وزیری بازمییافت و هم در آوازخوانی مکتب اصفهان. البته او در صدادهی و رنگ صوت دومی را بر اولی ترجیح داده است:
«در به کار بردن تحریرات و چهچههای مختلف هرگاه جانب اعتدال و میانهروی و تنوع رعایت نگردد قطعه بسیار خستهکننده خواهد شد. بیشتر خوانندگان مکتب قدیم آواز و بخصوص آنهایی که در تهران بودند در مورد به کار بردن کلمات فوق جانب اعتدال را رعایت نمیکردند […]
در بین مکتبهای مختلف این هنر، مکتب خوانندگان قدیم اصفهان، اصیل مینماید و نامبردگان بدون شک راوی سنن موسیقی و هنر دوران صفویه بودهاند. […] تحریرهایشان متنوع و فریاد و فغان در آن کمتر به گوش میرسد. چهچههها و غلت ها تقلید صدای تار و مضراب ساز نیست بلکه به خوبی ملاحت و لطف ملودی ساخته و پرداختهشدهی حنجره انسانی را میرساند و بسیار باحال است» (سپنتا ۱۳۶۹: ۳۱-۳۰)
با وجود آن که از خوانندگان قدیم اصفهان ضبط چندانی در دسترس نیست اما سپنتا تلاش کرد از ورای گفتهها و ضبطهای راویانی که از آنان درس گرفته بودند به ویژگیهای موسیقیشان پی ببرد.
۱ نظر