سخن از این است که اگر شما انگشتگذاری مورب را برگزینید، بسیاری از مشکلاتی که در انگشتگذاری عمود با آن مواجه بودهاید برطرف یا آسانتر خواهد شد. برای مثال:
۱- اختلافِ تواناییِ انگشتان در فاصلهگرفتن از هم، با انگشتگذاریِ مورب آسانتر جبران میشود. ایجادِ فاصلهی بزرگتر بِینِ انگشتِ دوم و سوم در حالت مورب بسیار آسانتر است.
۲- تلاقی انگشتان با گریف میتواند با زاویههای یکسان انجام شود.
۳- انگشتانِ کمتوان میتوانند از فاصلهی دورتری روی گریف فرود بیایند.
۴- طبیعیترین وضعیتِ ساعدِ دستِ چپ در نواختن ویولنسل جاییست بینِ دو حدِ نهایتِ گردشِ ساعد (بین بیشترین گردش به داخل و بیشترین گردش به بیرون)، به طوریکه کفِ دست رو در روی زمین قرار بگیرد.
۵- درکِ وزن در انگشتگذاریِ مورب آسانتر است، چراکه اشیاء، همراستایِ گرانشِ زمین جابجا میشوند.
انگشتگذاریِ مورب در پوزیسیونِ بسته
دیدگاهِ من
در هر دو روش انگشتگذاری، نقاطِ قوت و ضعفی وجود دارد. در اینجا به ضعفهای هر دو روش اشاره میکنم:
ضعفهای انگشتگذاریِ عمود
فشار نامطلوب:
گرچه همهی بکارگیرندگان روشِ عمود اصراری بر این ندارند، اما طبعاً تاکید بر حفظ وضعیت عمود، این تمایل را ایجاد میکند که انگشتها به طور مداوم در محل نتها با زاویهی ۹۰ درجه نگه داشته شوند. این تمایل مزایایی دارد، اما نهایتاً میتواند فشار مضاعف روی پنجه را در پی داشته باشد. به باور من، روشن است که نگه داشتن «مداوم» انگشتان بر رویِ نتها و با حفظ حالت اعمال شده به آنها، ضرورتی ندارد. این مسئله، بخصوص در نواختن با سرعت پایین، هنگامی که ویبراسیون بکار میرود، کاملاً محسوس است. حتی در نواختن با سرعت میانه هم، وجودِ اندکی رهایی بین انگشتها میتواند باعث استراحت دست شود.
فاصلهدادن به انگشتها: مدافعانِ انگشتگذاری مورب، هنگام ادعای اینکه تنظیم فاصلهی انگشتها در وضعیت مورب آسانتر است، برگِِ برندهای دارند. برای درکِ بهتر از موضوع این تجربه را بیازمایید؛ با گرفتنِ حالتِ انگشتگذاری عمود، سعی کنید انگشتِ دوم و سومتان را از هم دور کنید. اکنون به انگشتگذاریِ مورب تغییرِ حالت داده و بکوشید همان دو انگشت را از هم دور کنید. برای بیشترِ ویولنسلنوازان تنظیم فاصلهی بینِ این دو انگشت در روشِ انگشتگذاریِ مورب آسانتر است.
حالت طبیعیِ شست: گرچه من با این قانون که شست یکسره باید روبروی انگشت دوم نگه داشته شود موافق نیستم، اما اگر شما از این قانون پیروی میکنید، باید بدانید که این کار در انگشتگذاری عمود، صَرفِ انرژی بیشتری را نسبت به وضعیت مورب طلب میکند. در زمانِ نواختن با انگشتگذاریِ مورب، اگر خطی فرضی را که با گریف زاویهی ۹۰ درجه میسازد در محلِ انگشتِ دوم در نظر بگیرید، درخواهید یافت که به طور طبیعی انگشتِ شستِ شما در انگشتگذاریِ مورب در مقایسه با انگشتگذاریِ عمود، به نقطهی مقابلِ انگشتِ دوم نزدیکتر خواهد بود.
۱ نظر