در این جلسه به تعاریف مختلف اتنوموزیکولوژی از دیدگاه برجسته ترین نظریه پردازان این رشته و همچنین مکاتب مختلف اتنوموزیکولوژی پرداخته شده است. پیاده سازی و ویرایش این نوشته را نسیم احمدیان نوازنده و اتنوموزیکولوگ انجام داده است.
تعاریف
بر اساس تعاریف ارائه شده توسط تیموتی رایس (Thimoty Rice) در کتاب جدید وی (۲۰۱۴) به نام اتنوموزیکولوژی، یک معرفی بسیار کوتاه (Ethnomusicology a Very Short Introduction)، اتنوموزیکولوژی عبارت است از مطالعۀ اینکه چرا و چگونه نوع بشر «موسیقایی» است. این تعریف، اتنوموزیکولوژی را در بین علوم اجتماعی، انسانی و زیستشناختی که مرتبط به طبیعتِ گونۀ انسان [در مقایسه با سایر گونههای جانداران] است قرار میدهد؛ یعنی مطالعۀ انسان در پسزمینۀ زیستی، اجتماعی، فرهنگی و هنری با همۀ تنوعهای وابسته با آن.
عبارت «موسیقایی» در این مفهوم نه به معنای استعداد موسیقی یا توانایی موسیقایی، بلکه به معنای قابلیتهای عمومی انسان در خلق، اجرا، سازماندهی هوشمندانه، واکنش فیزیکی و حسی و دریافت معنا از «سازماندهیِ انسانیِ اصوات» است. سوال اصلی آن است که چرا و چگونه انسان موسیقایی است. [به دلیل پیچیده بودن بشر به عنوان یک مخلوق اجتماعی و چند بُعدی، پاسخ به این سوال با یک مطالعۀ محدود در یک حوزۀ انسانی میسر نیست] اتنوموزیکولوژیستها بر این باوراند که هر زمان و هر کجا که نوع بشر موسیقی ساخته و آن موسیقی شنونده داشته است، اتفاق مهمی در آنجا به وقوع پیوسته که ارزش مطالعه دارد. بنابر این، با زاویهای دیگر میتوان اتنوموزیکولوژی را این گونه تعریف کرد «مطالعۀ همۀ موسیقی جهان».
شیوۀ دیگر تعریف اتنوموزیکولوژی آن است که خودِ ترکیب واژۀ اتنوموزیکولوژی را مورد واکاوی قرار دهیم که مرکب از سه جزءِ یونانی است:
• اتنوس ethnos به معنی مردم یک قبیله، ملت یا نژاد [گروههای مردم بهویژه آن دسته که از فرهنگ مشترکی برخوردار اند]
• موزیکو mousikē به معنی موسیقی
• لوگوس logos به معنی مطالعه
این شیوۀ نگاه بخش مهمی از مفهوم اتنوموزیکولوژی است که یاپ کونست (Jaap Kunst 1891-1960) موسیقیشناس هلندی نیز در ۱۹۵۰ در کتاب کوچک خود برای اولینبار به شکل اتنو-موزیکولوژی مطرح کرد.
حوزۀ مطالعاتی
از نظر اتنوموزیکولوژیستها تمام فرهنگهای جهان از جمله فرهنگ غربی در حوزۀ مطالعاتی این رشته میگنجد، لیکن بر اساس باور نانوشتهای نزد آنان، اولویت با موسیقی غیرغربی و فولکلور است.
دیدگاههای اندیشمندان اولیۀ رشتۀ اتنوموزیکولوژی با دیدگاههای امروزی کمی متفاوت به نظر میرسد:
• یاپ کونست (Jaap Kunst) بر اهمیت سنت سینه به سینه در اتنوموزیکولوژی اهمیت میداد.
• کورت زاکس (Curt Sachs 1881–۱۹۵۹) اولویت مطالعاتی این رشته را مطالعۀ موسیقی فرهنگهای بیگانه میداند.
• ماریوس اشنایدر (Marius Schneider 1903–۸۲) و ویلارد رودس (Willard Rhodes) این رشته را مخصوص مطالعۀ فرهنگهای غیراروپایی میدانند.
• کولینسکی (Mieczyslaw Kolinski) محدودیت منطقۀ جغرافیایی برای مطالعات اتنوموزیکولوژی را کافی نمیداند، از این رو دیدگاه وی به دیدگاههای نوین نزدیکتر است.
• آلن مریام (Alan P. Merriam) معتقد است که مقتضیات فنی و حوزۀ دربرگیرندۀ اتنوموزیکولوزی بایستی چنان گسترشی یابد که قادر به مطالعۀ همۀ انواع موسیقی در سطح جهان باشد.
• سیگر (Charles Seeger) معتقد است که در حقیقت واژه مناسب برای کار ما موزیکولوژی است که بیجهت توسط محققین موسیقی غرب غصب شده است.
تقسیم بندی آدلر
گیدو آدلر (Guido Adler) از بانیان فصلنامۀ علم موسیقی و استاد تاریخ موسیقی در دانشگاههای وین و پراگ، اولین چندگانۀ شناخت موسیقی را در ۱۸۸۵ معرفی و در مقالۀ «چشمانداز، روش و هدف موسیقیشناسی» ( Adler, Guido. 1885. “Umfang, Methode und Ziel der Musikwissenschaft”) این علم را به دو بخش عمده تقسیم کرد:
۱. موسیقیشناسی تاریخی (Historical Musicology)
۲. موسیقیشناسی سیستماتیک (Systematic Musicology)
وی موسیقیشناسی تطبیقی را زیر شاخۀ موسیقیشناسی سیستماتیک محسوب میکند. به اعتقاد او، وظیفه «موسیقیشناسی تطبیقی» عبارت است از بررسی چگونگی ترکیب اصوات، خصوصاً در آوازهای عامیانه ملل، کشورهای مناطق مختلف، مقایسۀ آنها با هم و گروهبندی آوازها بر اساس خصائص ویژۀ آنها.
بسیار مفید برای عزیزان دانشجو