گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

حبیب سماعی؛ سنتور و باده و شگفتی (۱)

مزار حبیب سماعی در گورستان ظهیرالدوله

صد و پانزده سال از تولد و هفتاد سال از مرگ حبیب سماعی می‌گذرد*؛ سنتورنوازی که در تاریخ موسیقی سنتی ایران به اسطوره‌ای تبدیل شده است. پیشینه سنتور در ایران پست و بالای بسیار داشته است. آن گونه که از روایت‌ها بر می آید به دوره ساسانی می رسد. شاعران درباری از آن فراوان یاد کرده اند.

در دوره خلافت اسلامی سنتور جایگاه و موقعیت خود را به «قانون» وانهاد و رفته رفته از اعتبار افتاد. در دوره قاجار زمان فرمانروائی تار، سنتور از نو به میدان آمد.

در دوره قاجار سه چهره برجسته می شود: محمد صادق خان معروف به سرورالملک، سنتور نواز دربار ناصرالدین شاه؛ همان کسی که راه و رسم کوک کردن نخستین پیانوی ایرانی را پیدا کرد، سماع حضور که مهارت ویژه ای در نواختن سنتور داشته و پیش از نواختن وضو می‌گرفته تا با طهارت کامل نواخته باشد و سومی حبیب سماعی پسر سماع حضور که کار را با تنبک زدن همراه با سنتور پدر آغاز کرده و در جوانی به کمال دست یافته و نیروی خلاقه‌اش سبب اعجاب و شگفتی همگان می شد.

حبیب در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در تهران به دنیا آمد و پدرش سماع حضور از همان خردسالی آموزش او را بر عهده گرفت تا جایی که ساز او در سیزده سالگی باعث شگفتی شنوندگان می‌شد.

 

حبیب مدت کوتاهی را نیز در مدرسه موسیقی وزیری گذرانید. چیزهائی فراگرفت ولی چندی بعد آن ها را رها کرد و حتی نت نویسی و نت خوانی را به کناری نهاد.

 

چندی بعد سماع حضور با خانواده به مشهد کوچ کرد و طبعا حبیب را نیز با خود برد. چیزی نگذشت که ساز جادویی‌اش در میان مردم مشهد ولوله انداخت. حبیب ولی در درون ناآرام بود و روی یک خط حرکت نمی کرد. به زودی شیفته نظام شد و به خدمت ارتش درآمد با آن که خیری از نظام ندید و همگان همچنان او را به سازش می‌شناختند، تا پایان عمر کوتاه خود در لباس نظام باقی ماند.

 

روح‌الله خالقی که در جوانی یک بار پای هنر نمائی سماعی ها نشسته در توصیف شیوه کار آن ها می گوید: «سماع حضور مثل کسی که حالت جذبه یافته باشد حوله ای روی سنتور کشید و شروع به نواختن کرد. هنوز چند مضرابی بیشتر نزده بود که به پسر خردسالش اشاره کرد ضرب را بردارد و با او همراهی کند. حبیب کوچک تنبک را به بغل گرفت و نرم نرمک با انگشتان ظریف خود بنواخت. دیگر صدائی جز ضربات مضراب استاد و پشتیبانی ضرب شنیده نمی شد… نفس ها حبس و چشم ها به دست های استاد خیره شده بود. مضراب ها به سرعت بر سیم ها می خورد و به قدری زیر دست استاد مرتب و شمرده و متوالی بود که جز خطی که بر سیم های سنتور عمود بود چیزی در هوا دیده نمی شد!»

 

خالقی می افزاید: «حبیب سماعی که بعدها جانشین خلف پدر گردید تنها نوازنده ای بود که به گفته خالقی سنتورش اثری از ساز استاد را داشت. حبیب سماعی به زودی به شبه اسطوره ای در جامعه موسیقی سنتی ایران تبدیل شد و نام و یاد او در هاله ای از غرابت و اعجاب قرار گرفت.»

* زمان نگارش این مقاله سال ۱۳۹۰

محمود خوشنام

محمود خوشنام

۱ نظر

بیشتر بحث شده است