اقتصاد موسیقی در ایران
محیط موسیقایی ایران متأثر از فرهنگ و سیاست، شرایط ویژهای دارد که حرکت به سمت رشد و توسعه در این شرایط خاص میبایست با در نظر گرفتن مقتضیات آن صورت گیرد. کتاب حاضر نیز بویژه در فصل آخر، با محور قرار دادن عنصر فرهنگ، ضمن بازگویی نظریه های مرتبط با این موضوع، به درستی به این مسأله اذعان دارد که الگوبرداری کشورهای درحال توسعه از کشورهای توسعه یافتهای که فرهنگی متفاوت دارند، نهایتاً کشور الگوپذیر را با چالش هایی مواجه خواهد کرد. همچنین از موانع موجود بر سر راه توسعه فرهنگی در ایران، خصوصاً در مورد هنر و موسیقی، به مواردی همچون حضور و نقش دولت در عرصه فرهنگ و وجود نظام ارزیابی دولتی بر تولیدات موسیقی و نیز وجود این تفکر در جامعه که اقتصاد و هنر را جدا از هم می داند و ورود یکی در عرصه دیگری را ضد ارزش می پندارد، اشاره شده است. (۹)
اما فراتر از این موارد یا هر مانع بزرگ و کوچک دیگری که در این مسیر باشد، آنچه در عمل رخ می دهد این است که توسعه فرهنگی جدا از توسعه اقتصادی و اجتماعی و به خودی خود نمی تواند تحقق یابد و مصادیق این سه حوزه متأثر از همند. تحقق رشد و توسعه یا جهش همه جانبه برای یک جامعه یا یک کشور در گرو تحقق حضور سه قلمرو فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در بستر توسعه، محتوای پیش برنده در هر کدام از این سه قلمرو و نیز محتوای پیش برنده در کنش و واکنش بین سه قلمرو مزبور و تعادل و توازن و هم جهتی بین آنهاست. (ستاری فر،۱۳۷۴: ۹۵)
بنابراین همواره باید توجه داشت که مفهوم کیفی توسعه (در کنار مفهوم ﻛﻤﻰ رشد) به تمام شئونات اجتماع بطور همزمان نظر داشته و نمی تواند تنها در یک ﺑﻌﺪ بررسی گردد. لذا نباید انتظار داشت با ثبات سایر عوامل، توسعه ای در فرهنگ رخ دهد. به عبارت دیگر زمانیکه از توسعه سخن میگوییم هر سه قلمرو فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی الزاماً دخیل خواهند بود و توسعه در این معنی، مفهومی همه جانبه و جامع است.
یکی از جدیدترین نظریه های توسعه، نظریهی آمارتیا کومار سـﻦ (۱۰) با عنوان «توسعه به مثابه آزادی» است که در سال ۱۹۹۹ مطرح شد. این نظریه، توسعه را از منظر وسعت آزادیهای راستین بشر که موجبات آرامش و رضایت خاطر او را فراهم میکنند مینگرد. «در این چشم انداز، نیل به توسعه در گرو رفع ناآزادی های موجود [در جوامع در حال توسعه] است» (سـﻦ، ۱۳۸۳: ۱۱۳) که سـﻦ، عدم تساهل در جامعه و نیز فعالیتهای بازدارنده دولتهای دخالتگر را نمونهای از مصادیق این ناآزادیها بر میشمرد (همان، ص ۱۱۴).
بر اساس نظریهی سـﻦ، ناآزادیهای اقتصادی، مادر ناآزادیهای اجتماعی و ناآزادیهای اجتماعی و سیاسی نیز تشدیدکنندهی ناآزادیهای اقتصادی اند (همان، ص ۱۱۹). عنوان این نظریه به تمامی گویای محتوای آن است: توسعه یعنی آزادی. اما چرا؟ و چگونه؟
پی نوشت
۹ – شاید احساس اولیه ما در برخورد با عبارتی همچون عنوان همین نوشته، خود گواه این باشد که چنین تفکری تا چه حد در فرهنگ ما ریشه دار است.
۱۰ -آمارتیا کومار سـﻦ (Amartya Kumar Sen)؛ اقتصاددان هندی که در سال ۱۹۹۸ برنده جایزه نوبل اقتصاد شد.
۱ نظر