صبا در سال ۱۳۰۸ از سوی وزیری به مدیریت مدرسه «صنایع ظریفه» در رشت برگزیده شد و دو سه سال پرباری را در شمال ایران گذرانید. او توانست شماری از آهنگ ها و ترانه های بومی منطقه را به ثبت و ضبط درآورد و بعضی از آنها را در ردیف های بومی خود جای دهد.
شرفشاهی، کوهستانی، زرد ملیجه، امیری، شوشتری، در قفس و رقص قاسم آبادی از جمله این گونه نغمه ها و ترانه های بومی است که به یاری تنظیم های درخشان صبا در ردیف های او جای ثابت پیدا کرده و بر غنای کمی و کیفی ردیف موسیقی سنتی افزوده و شور و نشاطی در آن دمیده است.
نا گفته نماند که صبا برای تزریق هر چه بیشتر شور و نشاط به ساخت قطعات ضربی چون چهار مضراب و رنگ نیز پرداخته و آنها را نیز در ردیف های خود آورده است. اجرای این قطعات دشوار است و مهارت کامل نوازنده را می طلبد. به نظر می رسد صبا با آفرینش این گونه قطعات (مثلا زنگ شتر) می خواسته شاگردان خود را نیز به مرز مهارت برساند.
پس از بنیاد نخستین فرستنده رادیویی در ایران، صبا نیز به جمع هنرمندان این سازمان پیوست، و به تکنوازی ویولن و همنوازی با ارکسترهای کوچک و بزرگ پرداخت. از سال ۱۳۲۳ به عضویت هنرهای زیبای کشور – وزارت فرهنگ و هنر بعدی- درآمد و رهبری یکی از ارکستر های ششگانه آن سازمان را به عهده گرفت.
این ارکستر پس از مرگ صبا، نام او را بر خود نهاد. صبا چند سفری نیز برای ضبط صفحه از نواخته های خود به بیرون از ایران سفر کرده است. او سرانجام در بیست و نهم آذر ماه سال ۱۳۳۶ به سبب شدت گرفتن بیماری قلبی درسن ۵۵ سالگی چشم از جهان فرو پوشید.
ویولن ایرانی
گفتیم که صبا خود در آغاز ویولن را به شیوه کمانچه آموخت ولی آشنایی های عمیق بعدی اش با ساختار این ساز او را به این اندیشه برد که راه و روش تازه ای برای آن ابتکار کند تا بتواند مستقل از کمانچه توانایی های فنی خود را در خدمت موسیقی ملی بگذارد. او در ردیف های خود با ابداع نشانه های خاص اجرای همه ظرایف موسیقی سنتی از جمله تکیه ها، تحریرها، کشش ها و مالش ها را امکان پذیر ساخته و آرشه کشی ها را به گونه ای از کار درآورده که یکی از وجوه تمیز ویولن از کمانچه شده است.
ویولن صبا دیگر نه بیگانه مغرب زمین است و نه همزاد کمانچه شرقی. ویولن او شناسنامه ایرانی گرفته و به تابعیت فرهنگ موسیقی ملی ایران درآمده است. صبا با دقت در حفظ ظرائف و ریزه کاری های موسیقی سنتی، زبان هنر سنت گرایان مخالف حضور ویولن را می بست و بر این نظر منطقی صحه می گذاشت که ساز، وسیله است نه هدف. شیوه به کار گیری وسیله است که اهمیت پیدا می کند. به جرئت می توان گفت که برخی از نواخته های ویولن صبا بیش از نواخته های استادان دیگر بر روی سازهای سنتی جانمایه ایرانی دارد. او به راستی به کمال هنری دست یافته و تارمانه ما در ویولن نوازی یکتا مانده است.
۱ نظر