گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

در حافظه شنوایی ام و از گذشته های دور و ایام کودکی تصویر مبهمی در ذهن دارم و شاید هم نسلانم که چهل سال پیش کمابیش چهار پنج ساله بوده اند هم به یاد بیاورند ظهر های تابستانی را که صدای معمولا دلنشینی سکوت داغ کوچه ها را به آواز خوش در می نوردید. مردان آوازه خوان ِ دوره گردی که که اغلب صدای خوشی هم داشتند جدیدترین ترانه های روز و یا ترانه های قدیمی تر که جنبه های نوستاژیک در خود داشتند را به صدای بلند می خواندند و جالب اینکه شعر این تصنیف ها را که روی کاغذ های کوچکی چاپ شده بود به قیمت یک ریال می فروختند البته شاید قدیمی تر ها، نسلهای قبل از تورم های اقتصادی آنچنانی و اختلاس های اینچنینی قیمت کمتر از یک ریال را هم به خاطر داشته باشند. اما جالب تر از این همه استقبال فراوان مردم برای خرید این تصنیف ها بود. خیلی ها این ترانه های کاغذی را می خریدند تا برای دوستان و خانواده و یا حتی در خلوت خود آنها را زمزمه کنند. در آن قحطی عرضه محصولات فرهنگی و البته نه قحطی آثار موسیقائی در خور تامل (چون امروز) این آهنگهای کاغذی از دست به دست و از دل به دل راه خود را در میان مردم کوچه و بازار و نهایتا در حافظه تاریخی فرهنگ مردم روزگار خود باز می کردند.

ترانه های ماندگار هر چند محصول دانش و احساس سازندگان، نوازندگان و خوانندگانشان هستند اما نباید از نظر دور داشت که به غیر از این عوامل، وجود احساس همدلی بین عناصر ساخت یک ترانه از عوامل مهم شکل گیری و خلق یک اثر ماندگار موسیقی است. نگاهی به دوران طلایی موسیقی ایران یعنی چهار دهه اول قرن حاضر نشان می دهد که بسیاری از آثار ماندگار این دوره حاصل همین عوامل دوستی و همدلی بین موسیقی دانان بوده است.

وقتی خاطرات اساتید این دوره را مرور می کنیم می بینیم که فلان تصنیف یا ترانه یا چهار مضراب در یک شب نشینی دوستانه در خانه یکی از اساتید بطور فی البداهه و با همکاری و همنوازی چند استاد و در محیطی کاملا دوستانه شکل گرفته است و به مصداق سخن سعدی آنچه از دل بر می آمده، لاجرم بر دل می نشسته است.

نگاهی به روابط بین موسیقی دانان حاضر نشان می دهد که اغلب این روابط بیشتر بر مبنای شکل گیری یک حرکت حرفه ای در غالب اجرای کنسرت یا نشر سی دی صورت گرفته و کمتر ارتباطات دوستانه و غیر انتفاعی این گروه ها را شکل داده است و نتیجتا عمر گروه های موسیقی که با این اهداف تشکیل می شوند گاه به چند ماه هم نمی رسد و آثار تولید شده توسط آنان نیز اغلب آثاری «یک بار مصرف» از آب در می آیند که نه تنها در نسل های بعد که در میان نسل خودشان هم مخاطبان پر و پا قرصی ندارند و اینچنین است که برای گوش دادن به یک موسیقی ایرانی تاثیر گذار و قوی باید هنوز هم به همان آرشیوهای موسیقی سال های قبل از پنجاه مراجعه کنیم.

این که چرا هستند آهنگ هایی که چهل پنجاه سال از تاریخ تولدشان می گذرد و هنوز هم دلنشینند و در میان نسل های امروزی مخاطبان خاص خودشان را دارند و در مقابل به ندرت می توان کسی را یافت که حداقل یکی از ترانه های سی ساله اخیر را از بر داشته باشد، سوالی است که پاسخ دقیق آن در خور این نوشتار مختصر نیست اما به روشنی می توان به دو دلیل ریشه ای این معضل فرهنگی اشاره کرد. عدم حضور کارشناسانی خبره و دلسوز در مدیریت امور برنامه ریزی و تولید محصولات فرهنگی به ویژه در حوزه موسیقی و همچنین شکاف عمیق میان هنرمندان طراز اول (!) عصر حاضر و مردم کوچه و بازار، شاید تنها بخش کوچکی از این دلایل باشند که نتیجه آن، در جا زدن و پس رفتن سلیقه و حس زیبایی شناسی در سطح عام جامعه و انزوای هنرمندان است.

صدا و سیما عمدا یا سهوا نوعی از موسیقی سهل الفهم را عرضه و تبلیغ می کند و اگر گاهی موسیقی در خور تاملی پخش شود احتمالا به جای دیدن نوازندگان باید به تماشای کوه و بیابان و رود و گل و قورباغه بسنده کرد! از همه این ها که بگذریم، راستی چقدر تفاوت است میان موسیقی یک قرانی قدیمها و موسیقی یک قرانی امروز!

ضیاالدین ناظم پور

ضیاالدین ناظم پور

ضیاالدین ناظم پور
متولد ۱۳۴۵ تهران
آهنگساز، نوازنده رباب، نویسنده

۱ نظر

بیشتر بحث شده است