در بسیاری از نمونهها (تا حدود اوایل دهۀ ۲۰۰۰) بنا بر سنتی ریشهدار در موسیقی کلاسیک غربی مثل ساختن سوییت ارکستری از اپرا و… از آثارش نسخههای دیگر یا تنظیمهای دیگر به مناسبتهای مختلف فراهم میآورد و بهجای تک اثر عملاً زنجیرهای متصل بههم از آثار را بهجای میگذارد. مانند «رقصهای فانتزی» در سه نسخۀ ۱. پیانو ۱۹۵۸؛ ۲. پیانو، چلستا و سازهای ضربی ۱۹۶۰ و ۳. ارکستر ۱۹۸۳ یا «سوییت آرارات» باز در سه نسخۀ ۱. فلوت، کنترباس و ویبرافون ۱۹۸۲؛ ۲. ارکستر ۱۹۹۵ و ۳. دو پیانو و سازهای ضربی ۲۰۰۰، «سمفونی ۱» در سه نسخۀ ۱. ۷۰ ساز کوبهای و سولوی ترومپت ۱۹۸۰؛ ۲. کر و ارکستر ۱۹۹۷؛ ۳. کر و سازهای کوبهای و ترومپت یا حتی ارتباط «بالۀ اتللو» و «سوییت سمفونیک اوتللو» ۱۹۸۴ که از همین دست است.
اگر از نقش سفارشها و شناخت آهنگساز از فرصتها و امکانات اجرایی موقتاً چشمپوشی کنیم، چنین رفتاری با آثار پرده از نگاه خاص او به هویت یک اثر و نیز دیدگاه او دربارۀ نوع پیوند شیوش با دیگر عناصر در متن اثرش برمیدارد. زنجیرۀ آثار که در بعضی نمونهها مانند «سمفونی ۱» یک نام هم بیشتر ندارند پرسشهای متعددی را طرح میکند. مثلاً اینکه آیا آثار چنانکه پیشتر هم یاد شد از نظر او «همیشه ناتمام»اند؟ آزمایشهای گوناگون چه تحولی به آنها میبخشد؟ با وجود اینکه تفاوت سازبندی، مخصوصاً در این نمونه معنیدار و تأثیرگذار است چگونه از نظر او همۀ این نسخههای مختلف ذیل یک نام میگنجد؟ و ازایندست.
گذشته از زنجیرۀ آثار یا تأثیرپذیری آثار متمایزش از یکدیگر (مثل ارتباطی که ملودیها و رنگ در موومان دوم «کنسرتو پیپا» (۱۹۷۸) “Andante cantabile” در ۱۵ میزان نخست پیش از ورود پیپا با «سیمرغ» (۱۹۷۳) دارد)، روش قدیمی چکناوریان که ظاهر شدن تمام یا بخشی از یک اثرش در یک اثر دیگر بود (مثل ملودی اصلی در موومان VI سوییت «پردیس و پریسا» (۱۹۷۲) (Finale) که با تغییر سازبندی در “Noah’s Prayer to the Lord” از سوییت «آرارات» (۱۹۹۵/۱۹۸۲) به دلیل منشا مشترک یا جز آن عینا تکرار شده یا تمام «رقص گلها» از «پردیس و پریسا» که در «کوروش کبیر» تنها با تغییراتی در رنگآمیزی با عنوان «ازدواج ماندانای مادی با کمبوجیۀ خردمند پدر کوروش» ظاهر میشود) با این مفهوم پسازندگی ترکیب میشود و از سالهای ۲۰۰۰ به بعد آثار گذشته را در ظاهرهای تازه بیشتر اوقات با تغییر نام به زندگی متفاوتی برمیگرداند (مثالها: «کوروش کبیر» اپوس ۴۲، «سوییت سمفونیک صلح» اپوس ۴۶، «سوییت سمفونیک ایران (جنگ و صلح)» اپوس ۴۷ (۴)، سمفونی «رسول عشق و امید (پیامبر اعظم)» و سمفونی «جهان پهلوان تختی»). مانند خیاطی قدیمی که از اضافههای دم قیچی چیزی درست کرده یا پارچۀ لباسی قدیمی را از نو در جایی دیگر بهکار زده باشد؛ ولو به شکل وصلهای.
پینوشت
۴- متأسفانه فقط تعداد کمی از پارتیتورهای ثبتشده در کتابخانۀ موزۀ موسیقی ایران تاریخ ساخت قطعه و/ یا شمارۀ اپوس دارد. بنابراین بعضی از اطلاعات تاریخی و ترتیبشناختی آثار از دفترچۀ آلبومها و معدودی نیز از منابع دیگر همچون صفحۀ ویکیپدیا با عنوان «فهرست آثار کلاسیک لوریس چکناواریان» -که فقط شمارۀ اپوس آثار را دارد- تکمیل شده است.
۱ نظر