ایرانی ۳.
با طرحی هفت ضربی آغاز میشود در این جا هم مانند ایرانی ۱، تنبک آغازگر قطعه است. عامل ریتم که در قطعات پیش نیز به عنوان تنها عنصری که به سوی فضای برآشفته نمیرود، نقش داشت، از طریق صدای ساز تمبک حضور خود را اعلام میکند.
در ابتدای ایرانی ۳ صدادهی کمانچه با پیشتر متفاوت میشود و بیشتر رنگ موسیقی نواحی را به خود میگیرد؛ هر چند این موضوع دیری نمیپاید، اما هدفش بیشتر آماده کردن ذهن شنونده برای برخورد با تکمیل همین نگاه متفاوت به کمانچه در قطعات بعدی است. در میانهی این قطعه نیز تکرار موتیف شمارهی ۱ دیده میشود، اما میزان تاکید بر آن، به اندازهی ایرانی ۱ و ۲ نیست و تلاشی نیز برای حل در جملههای بعدی صورت نمیگیرد همین امر باعث آشفتهتر شدن فضا میشود.
ایرانی ۴.
با صدای نی در حالی آغاز میشود که نی یکی از موتیفهای آشنای قطعات پیشین را با کمی تغییر مینوازد (نمونهی ۱۱)؛ در همین حال صدای تار ادامهی موتیف را بدون تغییر ادامه میدهد، این موضوع در فواصل مختلف و با سازهای مختلف ادامه پیدا میکند و حالتی به وجود میآورد که انگار شنونده به بخشهایی از ردیف به صورت پازلی در هم ریخته مینگرد که اگر روی هم قرار گیرند تصویر کامل چیزی شبیه یک گوشه را بازسازی میکنند برای روشنتر شدن این موضوع (نمونهی الف- ۱۲) از روی متن قطعه آوانگاری شده و سپس قطعات در هم ریخته در (نمونهی ب- ۱۲) کنار یکدیگر قرار گرفتهاند تا طرح واضح یک «شبه گوشه»۴ را بسازند.
این فن برای افزایش حجم بافت و به نوعی جانشینی برای هارمونی که به گفته آهنگساز در این قطعات «از آن عبور کرده» است. نوعی هتروفونی (Heterophony) که به عنوان چند صدایی متناسب با بستر موسقی ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است.
ایرانی ۵.
ایرانی ۵ بر خلاف بخشهای پیشین با طرح آشفته آغاز میشود (به عکس چهار قسمت گذشته که آهنگساز از موتیفهای آشنا به سوی فضای آشفته گذر میکرد) و در میانهی راه به موسیقیای شبیه «موره»۵ میرسد و در همان فضا پایان مییابد.
مجموعهی ایرانی از دیدگاه کلی چند نکتهی جالب دارد؛
نخست: از دیدگاه فرم شناختی شاید بتوان آن را با فرم مرسوم اجرا در موسیقی ایرانی مقایسه کرد یعنی با یک قطعهی شبیه پیشدرآمد (ایرانی ۱) آغاز میشود، با طرح یک گوشه در ایرانی ۲ ادامه پیدا میکند، ضربی یا شبه چهارمضراب و ادامهی طرح گوشه در ایرانی ۳ میآید، گوشهای دیگر و فرود در ایرانی ۴ و سپس قطعهی فرجامین که البته به دلیل شباهتش به موسیقی عزا کمتر میتوان آنرا نوعی رنگ دانست، اما ساختمان ریتمیک این قطعه گاهی به فرم رنگ نزدیک میشود به همین دلیل با کمی اغماز میشود آن را به نوعی قطعهی رنگ برای این طرح کلی دانست.
دوم: موضوع تغییرات مُدها است. اجرای یک ملودی در فواصل مختلف به گونهای که نسبت فواصل درون ملودی ثابت بماند (انتقال) در این اثر بسیار شنیده میشود. آهنگساز این تکنیک را هم به گونهای عمودی و هم به شکل افقی به کار گرفته است. شبه آکوردهایی که از این طریق تشکیل میشوند حداکثر از ۳ یا ۴ صدا تشکیل شدهاند (در نمونهی الف-۱۲ به صداهایی که همزمان اجرا میشود توجه کنید). هر چند که مدگردی در این اثر با آتونالیته در مفهوم اصلیاش تفاوت دارد اما این مدگردیهای سریع و گاه همزمان را نمیتوان از آن دست دانست بلکه بیشتر در خدمت معرفی این ایدهی آهنگساز است که «موسیقی ایرانی در ذات خود چند صدایی است»۶، این عمل از طریق ارائهی تصویر تکثیر شدهی شبه گوشه محقق میشود (نمونههای الف-۱۲ و ب-۱۲).
و سوم: یکنواختی موجود در اثر است. به این معنی که اثر بافتی یکنواخت دارد و تکنیکهای معرفی شده در ابتدای ایرانی ۱ تا انتها ادامه مییابد. اولین تغییرات کلی در مجموعهی ایرانیها در انتها (ایرانی ۵) با تغییر جهت به سمت موسیقی موره اتفاق میافتد.
پانوشت
۱- برای کامل کردن این آنالیز دیداری حضوری در تاریخ ۱۲/۷/۱۳۸۵ در دفتر آهنگساز دست داد؛ کلیهی اشاراتی که در این مقاله به نظرات خود آهنگساز شده، حاصل همین دیدار و گفتوگو است.
۲- برای راحتی بیشتر کلیهی مثالها از مبنای نت دوی میانی پیانو آوانگاری شدهاند. از آنجا که در این آنالیز تنها روابط میان صداها مورد نظر مطرح بوده نه ارتفاع مطلق تنها در جایی به نسبت ارتفاع اشاره شده است که جزیی از روابط موجود بوده؛ برای مثال تکرار یک ملودی در فاصلهای معین.
۳- پس از آن دیدار حضوری قرار بر این شد که آهنگساز از سر لطف پارتیتور بخشی از این آثار را در اختیار ما بگذارد، اما این امر میسر نشد. به ناچار بخشهایی از موسیقی باز-آوانگاری شد؛ آن چه در این مقاله به صورت آوانگاری آمده از همین دست است.
۴- استفاده از واژهی ساختگی «شبه گوشه» به ان دلیل است که هیچ یک از طرحهای موجود در این سیدی کاملا بر گوشههای ردیف منطبق نیست.
۵- نوعی موسیقی عزاداری که در بخشهای غربی کشور به خصوص در میان عشایر لر و لَکها (در استان لرستان) رواج دارد.
۶- این اعتقاد را برخی دیگر از موسیقیدانان ایرانی نیز دربارهی موسیقی ردیف دارند. جملهای که در متن آمده نقل به مضمون است.
فرهنگ و آهنگ شماره ۱۴
دقت کزردید بیشتر آلبومها اسمشونو میذارن ایرانی ، سه گاه زیبا ، سنتور زیر دریا ، … یعنی انگار ایده ای نبوده