حقیقت این است که «جَز»، نه تنها یک سبک موسیقی بلکه مهمتر از آن، یک میراث آزادیخواهانه (چه در وجه انسانی و اجتماعی-سیاسی و چه در وجه هنری) بوده و هست. سیام آوریل هر سال، به عنوان روز جهانی جَز شناخته میشود و هنرمندان این سبک در سراسر دنیا در این روز به گرامیداشت این میراث میپردازند. شروین شَروه، موزیسین، مؤلف و آموزگار جَز نیز به بهانهی همین روز، مقالهای را در اختیار ما قرار داده که حاوی رهنمودهای اساسی بداههنوازی از زبان جِیمی اِیبرسُلد (سَکسوفونیست و تعلیمدهندهی مشهور جَز) است. رهنمودهایی که سودمندیِ آنها البته تنها به دنیای جَز خلاصه نمیشود.
جَز عموماً جادویمان میکند؛ مثل نوعی سِحر و طلسم… و بیهوده نیست که دوستدارانش غالباً به هواخواهانی دوآتشه میمانند و بزرگانش به رسولان و پیامبران شباهت میدهند.
اما از جلوهی جادویی جَز در چشم دیگران که بگذریم، این هنر در نظر اهالی خودش هم جنبههای اسرارآمیز بسیاری دارد، به خصوص اگر تازه مسخ آن شده و به آموختنش روی آورده باشی! در چنین حالی، شیفتگیات میتواند امان تو را ببُرد و دست به سازت که میبری، رنج ندانستنها و نتوانستنهایت ممکن است دیوانهات کند.
ثابتقدم اگر باشی روزی میرسد که دیگر چندوچون کار را فراگرفتهای و سر از فوتوفن آن درآوردهای و در این حال، جَز که بساط افسونگریاش بهراه است و مُشتش هنوز برایت تماموکمال باز نشده به رویت میخندد و گریهات را درمیآورد: میدانی و نمیتوانی و انگار میبینی اما درنمییابی!
در تئوری، با ریز و درشتِ مفاهیمش آشنایی و اگر بنا به بازنوازی سولوهای آتشین بزرگان این سبک باشد هم شاید قادری!… پس این چه رازیست که دستت از خلق سولویی منحصربهفرد که متکی بر ایدههای فیالبداههی خودت باشد کوتاه مانده؟
چرا اگر همین گام ماژور ناقابل (و دیگر هیچ) را به دست هر یک از اساتید مسلّم جَز بدهی اعجازی بیمثلومانند به بار میآورَد و اما همان در دستان تو (اگر بخواهی خودت باشی) بیقدر و فکسنی صدا میدهد؟
به خودت میگویی: «میدانم چه کنم؛ به سراغ آن هزار و یک گام و آکورد دیگر میروم و هزار و یک رنگ تازه به سپهر موسیقیام میپاشم!»
میگویی و میروی و میآیی که بسازی و برقصی اما لبت خندان نمیشود و باز راز جَز، سربهمُهر باقی میماند.
– آیا اصلاً رازی در کار هست؟
یا قُفلیست که مثل هر قفل دیگری کلیدی دارد؟
از آن اسرار مگوست یا از آن معماهایی که چو حل گشت آسان شود؟
دستکم نوازندهی سَکسوفون، ناشر و آموزگار جَز، آقای جِیمی اِیبِرسُلد (Jamey Aebersold) در دنیای جَز، کارش این بود که اسرار هویدا میکرد. پس بگذار آنچه در ادامه میآید هم فرازهایی باشد از رهنمودهایی که او میگفت در یک تکنوازی، جذابیت میآفرینند:
● از تمام گسترهی صوتی سازتان استفاده کنید.
● به صدای سازتان گوش فرادهید؛ آیا دوستش دارید؟
● روی برخی از نتها تأکید (Accent) بگذارید؛ و حتماً به لحن و حالت نواختنتان توجه کنید. (Articulation)
● از فاصلههای کوتاه استفاده کنید؛ مثلاً نتهای مجاور هم
● در فواصل دورتر جستوخیز کنید!
● با خودتان شکیبا باشید.
● بیقراری را در نتهای کوتاهتر و چابکتر بجویید.
● آرامش را در سکوت و نتهای کشیدهتر بیابید.
● آرپژها را از یاد نبرید.
● گهگاه استاکاتو
● زیادهگویی نکنید!
● یک الگوی ملودیک واحد را از نقاط مختلف روی سازتان آغاز کنید. (Sequence)
● اجرایتان را پویا (Dynamic) و پُراُفتوخیز نگه دارید؛ قوی (Forte)، ملایم (Piano) و گاه در میانه بنوازید.
● ایدههای موسیقاییتان را بسطوگسترش دهید. (Development)
● از عواملی که تنش و آرامش (Tension & Release) ایجاد میکنند سود بجویید!
○ عوامل تنشآفرین:
– افزایش حجم صدا
– اجرای نتهای اوجگیرنده
– بهکارگیری فواصل بازتر
– هارمونی ناهمخوان (Dissonant Harmony)
○ عوامل آرامشبخش:
– کاهش شدت صدا
– نرم و پیوسته نواختن (Legato)
– اجرای خلوتتر
– هارمونی همخوان (Consonant Harmony)
● گهگاه تریل (وایبراتو برای سازهای بادی)
● تکرار تقریباً هر چیزی، به تکنوازی شما انسجام میبخشد؛ از آن غافل نشوید.
● گهگاه گلیساندو (اسلاید و بِند در گیتار)
● تنوع ریتمیک بیافرینید.
● به تکامل تدریجی تکنوازیتان بیاندیشید و به آن سمتوسو ببخشید: گاه از ایدههای ساده و خلوت آغاز کنید و به سوی پُری و پیچیدگی بیشتر گام بردارید!
● جذابیت و اهمیت سکوت را دست کم نگیرید.
● هرگز سعی نکنید هر چه را که بلد هستید، در یک تکنوازی بهکار ببندید!
در نهایت، حقیقت این است که این رهنمودها تنها مختص جهان موسیقایی جَز نیستند و در باب بداههنوازی در دیگر شیوهها و سبکها نیز سودمند و صادق خواهند بود.
و البته چنان سادهاند که بهسادگی میتوان بیتفاوت از کنارشان گذشت و باز در هر راهوبیراهه پی آن «سرچشمهی آب حیات» دوید و ایبسا که هرگز نرسید!
اما تجربهی سالیان نگارندهی این یادداشت که در این راه شگفت، هم رهرو و هم راهنما بوده و هست از این قرار است که توصیههای آقای اِیبِرسُلد به منظور «یک موزیسین بداههپرداز شدن» در هر سبکی، هر ورقش دفتریست و بسی حدیث مفصّل در این مُجمل نهفته است.
دیگر فقط میماند اینکه از یادشان نبریم، به نحو مؤثری به کارشان بندیم و به تدریج، تعالیشان بخشیم…
این گوی و این میدان!
۱ نظر