در کتاب دو شکل از رابطهی کلاسیک-مردمپسند واکاوی میشود؛ گونهای مردمپسند که با موسیقی کلاسیک فرهنگ خودش هم نظام بوده و حاصل سادهسازی الگوهای آن است، یا برعکس، گونهای که الگوهای کلاسیک حاصل پیچیده شدن آن باشند. حاصل این واکاوی نظریهای شایان توجه است که امکان میدهد گونهشناسی موسیقی دقیقتری در دست داشته باشیم. بر اساس آن هر دو نوع رابطه میتوانند در جریان شکل گیری گونههای مختلف شرکت کنند و در زمانهای مختلف به یکدیگر بدل شوند. از همین راه است که فاطمی موفق شده هم خطوط ممیز گونههای مختلف موسیقی را در طرح کلی کتاب به روشنی تبیین کند و هم تحولشان را در دورههای تاریخی به نمایش بگذارد. ارزش کار آنجا بیشتر جلوه میکند که بدانیم به راستی دورهبندی تاریخی مبتنی بر سبکشناسی موسیقی و روابط موسیقایی در تاریخ موسیقی ما کمیاب است.
تاکید بیشتر کتاب بر مفهومسازی نظری سه اصطلاح «کلاسیک»، «مردمپسند» (Popular) و «مردمی» (Folk) و همزمان تحلیلهای موردی و دقیق تصنیفهای دورههای مختلف، جدا از هدفی که مولف در سر داشته، یعنی پیوند زدن همهی اینها در بخش پایانی و توصیف وضعیت موسیقی مردمپسند در فرهنگ ایرانی، از منظری کارکردگرایانه سرشت دوگانه به کتاب میبخشد. از یک سو ابزاری قابل توجه برای تجزیه و تحلیل گونههای باکلام دستگاهی در اختیار پژوهش گران آینده گذاشته (یا حداقل یک نظریهی سبکشناختی) و از سوی دیگر برای نخستین بار با این ژرفا و دقت مبانی و حدود کاربرد مفاهیم و اصطلاحات را روشن و شفاف میسازد.
بر اساس این دورنما در کتاب «پیدایش موسیقی مردمپسند» اولا کفهی ترازو به سود «تاملی بر مفاهیم کلاسیک، مردمی و مردمپسند» سنگین شده و ثانیا تحلیل گونههای مردمپسند هم نظام با موسیقی کلاسیک ایرانی (در اینجا موسیقی دستگاهی) را مد نظر قرار میدهد. و چنان که میتوان انتظار داشت (۱۰) شاخهای از موسیقی مردمپسند در ایران که «برآمده از موسیقی غربی» است کمترین نقش را در کتاب دارد؛ چه به لحاظ تاریخی و بررسی سرچشمههای «پیدایش» آن و چه به لحاظ تحلیلی و سبکشناختی. این نوع موسیقی و مطالعهی تحلیل آن (معادل کاری که برای تصنیف انجام شده) غایب بزرگ کتاب فاطمی است. از قضا این درست همان بخشی است که وقتی بدون ملاحظات موسیقیشناخنی، عنوان «موسیقی پاپ» (یا ترجمههای پیشنهادی آن مانند عامیانه، عامهپسند، عوامپسند، همهپسند و …) را برای آن به کار میگیریم، به ذهن متبادر میشود.
با این حال، اکنون با انتشار کتاب فاطمی، هم بستری نظری برای به کارگیری اصطلاحات این حوزه و ابزاری برای دوری از آشفتگی معمول در اصطلاحشناسی آن فراهم شده و هم نظریهای برای گونههای مردمپسند برآمده از موسیقی دستگاهی به وجود آمده است. خواه با این نظریات موافق باشیم یا نه، کتاب بحث دربارهی آنها را به سطح خودآگاه جامعهی موسیقی آورده یا به بیان دقیقتر سعی داشته، تا بیاورد. از اینجا به بعد گوی و میدان برای نقد و بررسی یا حتا گستراندن این نظریات در اختیار محققان علاقه مند به موسیقی مردمپسند است.
پینوشت
۱۰- این انتظار بر پایهی دلایلی شکل گرفته که میتواند از ساختار کتاب و دغدغههای پژوهشی مولف تا معذوریتهای کنونی در پرداختن به بخش مهمی از تاریخ موسیقی پاپ (به معنای معمول در میان کنش گران) را شامل شود، و انتظاری به جاست.
مجله هنر موسیقی
شماره ی ۱۴۷
۱ نظر