در گوشۀ اول دو نوع نتنویسی قدیم و جدید، شامل حروف تهجی (نتنویسی الفبایی) و حروف نقطه (نتنویسی «حامل» یا به لسان او «مصدره») را براساس دو کلید سُل و فا، معرفی میکند.
در گوشۀ دوم هارمونیکهای صوت اصلی (مزمورات) را معرفی میکند و خارجبودن چهار عدد از آنها نسبت به گام تامپره (سلسلۀ مستویه) را تذکر میدهد.
گوشۀ سوم به معرفی انواع گامها در سیستم اعتدال مساوی اختصاص دارد و طی آن گام ماژور (دایرۀ دور/ دایرۀ قوی) و انواع مینور (دایرۀ مُل/ دایرۀ لیّن) را معرفی میکند. اصطلاحات «دور» و «مُل» را از زبان آلمانی برگرفته و در ادامه تذکر میدهد ملل فرانسه و انگلیس بهجای آنها از «ماژور» و «مینور» استفاده میکنند که دلالت بر نوع فاصلۀ سوم گام دارد و میافزاید این طرز نامگذاری نشانۀ اهمیتی است که قدما برای فواصل کوچک (ذوالاصغر) قائل بودهاند.
در گوشۀ چهارم به تنالیته (طبقات) یا انتقال دوایر ماژور و مینور به هریک از دوازده نت گام اعتدال مساوی و تعیین سرکلید آنها میپردازد و نتهای آلتره (ممیّز) را در انتقال مطرح میکند.
در گوشۀ پنجم به نتهای مشترک بین دو گام میپردازد و دو طبقه را که نتهای مشترک بیشتر دارند در نسبت هم نزدیکتر میخواند.
در گوشۀ ششم به نامگذاری درجات گام و فواصل به زبانهای غربی و معادلهای آنها به زبان فارسی و عربی میپردازد، ازجمله فاصلۀ اول گام را «یگاه» (معادل فاصلۀ اونیسون) و فاصلۀ هشتم گام را «ثامنه» مینامد و درجات گام را بهترتیب مایه (تنیک)، برمایه (سوتُنیک)، وسطیٰ (مدیانت)، فائقۀ سُفلیٰ (سودومینانت)، فائقه (دومینانت)، فائقۀ علیا (سابمدیانت)، حساس یا رابط (سانسیبل) و ذوالکل (اکتاو) میخواند. («فائقه» که در جایی دیگر آنرا «جلی» خوانده معادل واژۀ «نمایان» است که امروزه در کتب تئوری موسیقی غربی متداول شده است. «حساس» را نیز بهدرستی انتخاب کرده و در دهههای بعد بهاشتباه آنرا «محسوس» نامیدهاند (نک. تئوری موسیقی، نگاشتۀ مصطفیکمال پورتراب).)
در مبحث نامگذاری فواصل، هدایت نتها را در فاصلۀ اصلی «اکبر» (بزرگ) یا «تمام» یا «سالم» میخواند (۱) و نیمپرده کمتر از آنرا «منقوص» مینامد که اگر از فاصلۀ بزرگ کم شود، معادل فاصلۀ کوچک و اگر از فاصلۀ درست کم شود معادل فاصلۀ کاسته است. اگر یک پرده از فاصلۀ اکبر یا سالم کاسته شود، آنرا «مقتضب» میخواند که اگر از فاصلۀ بزرگ کم شود، معادل فاصلۀ کاسته و اگر از فاصلۀ درست کم شود، معادل فاصلۀ کاستهتر میشود. همچنین اگر نیمپرده به فاصلۀ اکبر یا سالم افزوده شود، آنرا «مستزاد» میخواند که معادل فاصلۀ افزوده است.
در گوشۀ هفتم به غور در فواصل ملودیک پرداخته و در ابتدا ذکر میکند اعتدال مساوی موجب تنوع در انتقال شده و این موضوع محدودبودن تعداد گامهای غربی را تاحدی میپوشاند. در ادامه، فواصل سوم و ششم بزرگ و کوچک و فاصلۀ نیمپردۀ سیستم اعتدال مساوی را با گام طبیعی و گام فیثاغورسی مقایسه کرده است.
در گوشۀ هشتم به مبحث معکوس فواصل (قلب ابعاد) پرداخته است.
پی نوشت
۱- هرچند ابتدائاً کاربرد صفت «سالم» را، به دلیل عدم تغییر آنها نسبت به گام طبیعی، مخصوص فواصل چهارم، پنجم و هشتم سیستم اعتدال مساوی میداند، در گوشۀ هشتم آنرا برای بقیۀ فواصل نیز بهکار برده و صفت «تمام» را استفاده نکرده است.
۱ نظر