جابجایی ریتمیک (۲۷)
در سال ۱۹۷۲ رایش قطعه «موسیقی دست زدن» (۲۶) را بهوسیله تکنیک دیگری به اسم «جابجایی ریتمیک»میسازد. در این روش یک الگوی اصلی و ثابت وجود دارد، الگوهای بعدی با جابهجایی ریتمیک نسبت به این الگو به وجود میآید در این اثر هم میتوان رد پایی از جابه جایی فاز را مشاهده کرد. تأکیدی که بر روی ضرب قوی وجود دارد در هر بار تکرار تغییر میکند. درنتیجه این عمل در هر بار تکرار یکضرب ضعیف تبدیل به ضرب قوی خواهد شد و مجددا در انتها به همزمانی اولیه می رسند.
پیوستن (۲۸)
از ۱۹۷۳ به بعد رایش تواناییهای خود را بر روی کارهای بزرگتری متمرکز کرد که نتیجه آن در سال ۱۹۷۶ ساخت قطعه، «موسیقی برای ۱۸ موسیقیدان» (۲۹) بود. این قطعه ساختار هارمونی و سازبندی کاملاً متفاوتی نسبت به کارهای اولیه رایش دارد و از ۱۱ آکورد تشکیلشده که قطعه با آنها شروعشده، تکرار میشود و پایان مییابد، یعنی سکوئنس وار (متوالی) این آکوردها شنیده میشوند. سازها و خوانندهها هرکدام آکوردها را اجرا میکنند. پیانو و ماریمبا شروع به نواختن آکورد میکنند و آنقدر آن را نگه میدارند تا سایر سازها و خوانندهها آکورد را تکمیل کنند سپس به سراغ آکورد بعدی میروند و این عمل تا پایان یازده آکورد ادامه دارد.
رایش در این قطعه از تکنیک «پیوستن» استفاده میکند که در آن پایان یک پروسه شروع پروسه بعدی خواهد بود. ابتدا سازی مثل پیانو شروع به نواختن آکورد میکند و آنقدر آن را نگه میدارد تا بقیه سازها و صدای خوانندگان بهتدریج واردشده، آکورد تکمیل شود سپس آکورد بعدی که بخشی از آن در ادامه آکورد قبلی وجود داشته است و هنوز در حال نواختن است شروع میشود و بعد از تکمیل دوباره همین پروسه تکرار میشود.
فرآیند افزودن بلوک (۳۰)
از دیگر تکنیک های که رایش برای ساخت قطعاتش استفاده کرد فرآیند افزودن بلوک بود که از سال ۱۹۷۳ تا امروز به شکلی برجسته در کارهای او دیده میشود و معمولاً با تکرارهای کانن گونه همراه است. در این تکنیک الگوی اصلی دارای سکوت است که سکوتها در هر بار تکرار بهوسیله نتها جایگزین میشوند بدون اینکه قالب زمان در آن تغییری پیدا کند و بهاینترتیب ملودی جدیدی ساخته و گسترش مییابد. در قطعه «ششگانه» (۳۱) رایش می توان این تکنیک را به خوبی مشاهده کرد. مثال زیر قسمتی از موومان اول این قطعه میباشد.
فرآیند افزودن بافت (۳۲)
بین سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ رایش قطعه «کوبیدن» (۳۳) را برای صدای انسان و گروه سازی در چهار قسمت میسازد. قطعه که قطعهی پلی ریتمیکی میباشد در هر بار با تکرار ریتمها صداهای جدیدی (تمبرهای جدیدی) به بافت قطعه اضافه شده تا درنهایت بافت ضخیمتری از صداها ایجاد میشود. شاید بتوان گفت این قطعه اتصالی بین این تکنیک و مدل پلی ریتمیک قطعه برقرار ساخته است. همچنین قطعه «ستاره شمال» (۳۴) اثر فیلیپ گلس نمونهای از استفاده از این تکنیک در کارهای گلس میباشد.
پی نوشت
27- Rhythmic Displacement
28- Dovetailing
29- Music for 18 musicians
30- Block additive process
31- Sextet
32- Textural additive process
33- Drumming
34- North Star
۱ نظر