گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نقش دف و دف‌نوازی در باورهای ملّت کُرد با تاکید بر شهر سنندج (۶)

۱-۳-۲- طریقت قادریه
این طریقت از قدیمی‌ترین طریقت‌هاست که توسّط ‌ابومحمّدمحی‌الدین‌ عبدالقادر بن‌ موسی‌ بن عبدالله بن جِنگی‌دوست حسنی‌ گیلانی (جیلانی) با لقب‌های «قطب‌الاعظم»، «غوث گیلانی» و «غوث اعظم» پسر ابی‌صالح موسی زنگی‌دوست (جنگی دوست)، پسر یحی گیلانی با لقب «محی‌الدین» که با هفت پشت به امام حسن مجتبی (ع) می‌رسد، تأسیس شده است. شیخ‌عبدالقادر گیلانی متولد ۴۷۰ و بنا به‌نوشته‌هایی ۴۹۰ و متوفّی در سال ۵۶۱ هجری قمری بوده است.

عده‌ای از مورّخان بر این باورند که وی از اهالی «جیل»، نزدیک بغداد بوده وعده‌ای دیگر نیز معتقدند که زادگاه او در منطقه‌ای از شاه‌آباد (توابع گیلان غرب کرمانشاهان) بوده است. وی در ابتدا نزد ابوزکریای تبریزی، عربی را فرا گرفت و در سنّ ۱۸ سالگی به‌دنبال تحصیل فقه و اصول، راهی بغداد شد. فقه شافعی و حنبلی را در آنجا آموخت و در محضر اساتیدی نظیر هبه‌الدین مبارک و ابی‌ناصر محمّدالبنا تلمّذ کرد. سپس در خدمت ابی‌الخیرمحمّد‌ بن مسلم‌الدیابس به‌صف صوفیان پیوست و در این شرایط چنان مقامی یافت که به«بازالاشهب» یا «باز سفید» ملقّب شد و توسّط قاضی ابوسعید المبارک المخرمی، خرقه‌ی درویشی بر تن کرد و بنا به‌قولی مدّت‌ها پرده‌دار ضریح امام ابی‌حنیفه (موسس مذهب حنفی) بود. آرامگاه وی در بغداد به‌عنوان زیارتگاهی برای درویشان و مریدان  قرار دارد.

به‌نظر شیخ‌عبدالقادر، تصوّف، نتیجه‌ی بحث و برهان نیست که حاصل جوع و حرمان است. پس متضمن بخشندگی، تسلیم شادمانه، صبر، خلوت، ارتباط دائم با خدا از طریق دعا، فقر (بی‌نیازی از خلق)، پشمینه‌پوشی، سیاحت و نیز تواضع، یک‌رنگی و راستی است (حلبی، ۱۳۹۲: ۲۷۷).

این فرقه در قرن دوازدهم هجری و از همان ابتداء در سرزمین کردستان با استقبال روبه‌رو شد؛ مخصوصاً توسّل سادات (سادات برزنجی و سادات نهری یا شمذینی) که مورد احترام کُردها بودند، سبب رونق بیشتر آن گردید. استفاده از ساز دف با این توجیح که در نزد حضرت محمّد (ص) دف می‌زدند، در این طریقت کاربرد دارد (پهلوان(۲)، ۱۳۹۳: ۲۱۲).

لازم به‌ذکر است که طریقت قادریه، تنها منحصر به‌منطقه‌ی کردستان و شهرهای دیگر و همسایگان ایران نیست و در جهان پیروان زیادی دارد. از جمله در کشورهای آفریقایی و به‌خصوص در میان هندوان به‌دلیل وجود ریشه‌ای از تصوّف در آیین بودا و هندو، شیوه‌ی قادریه از اهمّیّت بسیاری برخوردار است (تابانی، ۱۳۸۰: ۳۸۴).

عظیمی در مقاله‌ی خود به‌نقل از مبارکی می‌نویسد: «خاندان طالبانی، خاندان سوله‌ای، خاندان بریفکانی، خاندان برزنجی (کسنزانی) (۱) و شیوخ نهری یا شمذینی از مهّم‌ترین خاندان‌های شیوخ طریقت قادری در کردستان‌اند»؛  سپس در ادامه به‌نقل از روحانی می‌نویسد: «هرچند که آخرین شیوخ نهری به‌طریقت نقش‌بندی پیوستند» (عظیمی، ۱۳۹۴: ۹۶).

از دیگر خاندان‌های طریقت قادریه در سراسر کردستانات بزرگ می‌توان به‌خاندان شیخ‌بهاءالدین، پسر شیخ‌محمّد کفراوی، خاندان مشایخ زنبیل (۲)، خاندان سندولان، خاندان شیخ‌بابه، خاندان شیخ‌مصطفی کوکه‌ای، خاندان شیخ‌علی دگاشیخانی، خاندان چویسه، خاندان شیخ‌سلامه سور، خاندان خالصی و… اشاره نمود (توکّلی، ۱۳۹۵: ۲۰۵-۲۰۳).

پی نوشت
۱- سیّدعبدالکریم (شاه کسنزان) از عشیره‌ی سادات برزنجی است. ایشان به‌مدّت چهار سال از مردم کناره گرفت و در یکی از کوه‌های اطراف سلیمانیه با پروردگارش خلوت و به‌عبادت پرداخت. وقتی از شیخ در این مورد پرسیدند، شیخ پاسخ داد: کسنزان به‌معنی «هیچ‌کس نمی‌داند» پس لقبی شد برای وی و نوادگانش.

۲- خاندان زنبیل، دو طریقت قادریه و نقش‌بندیه را رهبری می‌کند.

محمد طریقت

محمد طریقت

۱ نظر

بیشتر بحث شده است