گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

مسعود شعاری سیرِِ خلاق نوازندگی (۱۱)

مسعود شعاری

اگر قرار باشد ارزیابی و نقدی به آموزش شما با نگاه به شاگردانتان داشته باشیم آیا فکر نمی کنید بسیاری از آنها نوازندگی و سونوریتۀ سازشان شبیه یا به تقلید از هنر شماست؟
خب این امر ناگزیری است، چون آنها سالها با من زندگی می‌کنند با من ساز می‌زدند، ولی مطمئناً بعد از دوره‌ای به این استقلال خواهند رسید. شما اگر ساز زدن برخی هنرجویان شاخصم را مثلاً در کنسرت اولشان با من دیده باشید و امروز هم بشنوید، کاملا متفاوت می‌نوازد چرا که بعد از مدتی در خودشان سلیقۀ شنیداری خاصی پیدا می کنند. البته هنرجویانی هم هستند که سلیقۀ شنیداریشان سونوریتۀ ساز شعاری است و به این سمت و سیاق سوق پیدا می‌کنند که من هم آنها را منع نمی‌کنم.

فکر نمی‌کنید تدریسِ بیش از حد از بین برندۀ خلاقیت است؟
بله، اگر از حد بگذرد این اتفاق را برای هنرمند به همراه دارد.

متاسفانه چند سالی است هیچ اثر هنری جدیدی از شما ارائه نگردیده، چه عواملی در این زمینه دخیل‌اند؟ فکر نمی‌کنید اشتغال بیش از حد به تدریس به نوعی شما را به این حالت رکود دچار کرده است؟
نه صرفاً اشتغال به تدریس، زیرا تدریس یکی از علاقه‌های خاص من است و اینطور هم نیست که رکود در خلق آثار هنری برای بنده ایجاد شده باشد چرا که در حال حاضر مشغول پیش بردن چند آلبوم کتاب بصورت همزمان می‌باشم که آنها وقت زیادی می‌گیرند. به‌ویژه کارهایی که در حوزۀ آموزش و پژوهش هستند. اما در مورد تولید آلبوم متاسفانه باید بگویم موانع زیادی از قبیل مسائل اداری وجود دارد که بخودی خود زمان بسیار زیادی می‌گیرند و نه تنها برای من، بلکه برای بسیاری از هنرمندان دیگر نیز در این مملکت ایجاد می‌شود و این مسئله، یعنی پروسه‌ای که از زمان خلق، تا زمان انتشار اثر ادامه دارد به نوعی چرخۀ فرساینده برای هنرمند تبدیل می‌شود.

لطفاً برای هنر سه تارنوازی هر یک از اساتید زیر یک ویژگی بصورت خلاصه برشمارید؟
صبا ——- درستی
فروتن —– صلابت
هرمزی —– ملاحت
عبادی —— زیبایی
لطفی —— ظرافت
علیزاده — استحکام

در پایان اگر مطلبی دارید بفرمایید؟
فقط اینکه می‌بایست با دقت بیشتری به موسیقی ایرانی نگاه کرد و تعصب را کنار گذاشت، چرا که موسیقی و اساساً هنر مبحث تعصب برانگیزی نیست و هنر حد و مرز نمی‌شناسد و رها و آزاد است. تعصب باعث از دست رفتن خلاقیت می‌شود و هنر را به سکون و انزوا می‌رساند، لذا نباید استعدادهای نسل بعد را محدود به عقاید شخصی‌مان کنیم چرا که وظیفۀ پرورش استعدادهای فراوان ایران، وظیفۀ بس سنگینی است، و نگذاریم گوهر این عشق به یادگیری و هنر در وجود نشان خاموش گردد. مسلماً نسل‌های بعدی از ما کامل‌تر خواهند بود و خطاهای ما را تکرار نخواهند کرد و در آخر، کلامم را با شعر یکی از استادانم جناب تجریشی پایان می‌برم که می‌گفتند: نه دیده چو می‌آمدش از راه بدید نه عقل صـدای پای او را بشنید چرخید کلید عشق در قفل دلم شد کار تمام و حق به حق‌دار رسید

با تشکر از شما

سعید مجیدی

سعید مجیدی

متولد ۱۳۵۳، خواننده و منتقد موسیقی

بیشتر بحث شده است