در سال ۱۹۳۸ در آمریکا تئودور آدورنو جستاری منتشر ساخت با عنوان Über den Fetischcharakter in der Musik und die Regression des Hörens (Adorno 1938) یعنی دربارهی خصلت بُتوارهای (فتیشی) در موسیقی و واپسگرایی شنیدن یا چنانکه اخیراً با تغییری در هیئت یک کتاب کوچک به فارسی برگردانده شده، فتیشیسم در موسیقی و واپسگرایی شنیدن[۱]. این جستار با توجه به پیشزمینهها و مجموع شرایطی که به نوشتهشدنش منجر شد، هم جایگاهی خاص در خط اندیشهی آدورنو پیدا کرد و بعضی موضوعهایش بدل به تمهایی کلیدی در آیندهی فکری آدورنو شد و هم جایگاهی به همین اندازه مهم در نظریهی زیباشناختی مرتبط با مطالعات فرهنگی.
ازهمینرو اهمیت آن در تاریخ تفکر فلسفی-جامعهشناختی دربارهی موسیقی بسیار فراتر از یک جستار صرف رفت. همچون یک نشانهی اولیه از اهمیت یادشده، میتوان حضور این جستار در اکثر دستچینهای مقالات آدورنو که تاکنون در زبانهای مختلف چاپ شده است یا چاپ جداگانهاش بهصورت کتابچه را شاهد آورد؛ برای مثال (َ Arato & Gebhardt 1978)[۲]، (Adorno & Leppert 2002)، (Adorno 2001) و (Adorno 2005) که نشان میدهد این جستار از هر دیدگاهی برای گزینش منتخب آثار آدورنو، یکی از انتخابهای پذیرفتهشده است.
زمینههای پیدایش جستار و جایگاهش در تداوم اندیشهی آدورنو
جستار چنانکه اغلب متنها به آن اشاره میکنند از یک سو سخت وابسته به شرایط زمانهی نوشته شدن و از سوی دیگر محصول ارتباطات فکری آدورنو در آن زمان است. در حقیقت تاریخ دقیق کار فکری روی جستار را باید دستکم دو سه سالی عقبتر برد و آن را تا زمان نوشتهشدن جستار بسیار تأثیرگذار، مشهور و مهم دیگر نقد فرهنگی و زیباشناسی در قرن بیستم، یعنیDas Kunstwerk im Zeitalter seiner technischen Reproduzierbarkeit یا همان اثر هنری در عصر تکثیر مکانیکی اثر والتر بنیامین، ردیابی کرد.
در فوریه سال ۱۹۳۶ والتر بنیامین از پاریس یک نسخه از پیشنویس جستارش را برای آدورنو به لندن فرستاد (برای آگاهی از ترجمه انگلیسی متن کامل نامه رک. Scholem et. Al. 2012: 523-34). پس از مدتی آدورنو نامهای طولانی در پاسخ و در نقد جستار نوشت (Adorno 1977). این سرآغاز رشتهای از گفتگوهای انتقادی شد که در تاریخ زیباشناسی قرن بیستم به «مباحثهی آدورنو-بنیامین» شهرت دارد (Adorno & Leppert 2002: 240) و (Paddison 1997).
تداوم این بحث درنهایت پس از نامههایی در فاصلهی تقریباً دو سال، هنگامیکه آدورنو در آمریکا به سر میبرد منجر به نوشتهشدن جستار موردبحث ما در جواب/رد جستار بنیامین شد. بااینحال کار فکری آدورنو در پاسخ به مباحثی که بنیامین مطرح کرده بود و تداوم نظریهپردازی برای مفاهیم برآمده از آن پاسخ با این جستار متوقف نشد و تا پایان عمرش ادامه یافت. ازجمله بهطور مشخص در اثر سترگ ناتمامش نظریهی زیباشناسی (Adorno 1997: 225-228) و به شکلی تعمیمیافته در فصل چهارم «صنعت فرهنگسازی» اثر برجستهی مشترکش با ماکس هورکهایمر، دیالکتیک روشنگری (آدورنو و هورکهایمر۱۳۹۶: ۲۳۶-۱۷۳)، امتداد اندیشهورزی او دیده میشود.
پینوشت
1- ازاینجا به بعد برای سادگی کار، همهجا کتاب یا جستار آدورنو بهاختصار فتیشیسم … نامیده شده است.
2- نام مترجم نسخهی انگلیسی منتشرشده در این مجموعه مشخص نیست و برگردان انگلیسی مجموعههای دیگر هم گویا از این برگردان برداشته شده یا با آن منشأ مشترکی دارد.
۱ نظر