گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

زیبایی شناسی هنرِ هوش مصنوعی (۵)

نقص اشتراکات احساسی
جدای از نقص خلاقیت که پیش‌تر به آن اشاره شد و شامل تمامی تولیدات هنری هوش مصنوعی می شود، مسایل دیگری نیز وجود دارد که بر اصالت هنر انسانی تاکید می‌کند. نقص ارتباط احساسی یکی از مهمترین آنهاست. یک آهنگساز علاوه بر اینکه به شکلی هوشمندانه از مواد موسیقایی استفاده می‌کند تا اثری را خلق کند (کاری که هوش مصنوعی قادر به تقلید آن است)، احساسات انسانی خود را نیز به شکل ناخودآگاه به اثر خود می‌افزاید. کسانی که دستی بر آتش خلق موسیقی دارند این موضوع را بارها تجربه کرده‌اند.

به عنوان مثال وقتی یک آهنگساز درحال نوشتن یک سمفونی است که چند ماه (بیشتر یا کمتر) وقتش را می گیرد، هر روز و هر لحظه‌ای قادر به نوشتن ادامه آن نیست. چرا که اگر حال و هوای موسیقی‌اش مربوط به غربت انسان روی زمین، یا شکوهمندی تاریخ یک ملت، یا کشته شدگان آزادیخواه یک خیزش مردمی باشد، برای نوشتن ادامه قطعه باید باز احساسی مشابه با زمینه احساسی قطعه‌اش داشته باشد تا آنچه در نهایت می‌نویسد احساس درستی را به مخاطبش القا کند. قبول دارم که مخاطب موسیقی ممکن است فارغ از احساس آهنگساز، برداشت احساسی متفاوتی از شنیدن قطعه او داشته باشد اما باید توجه داشت که این تفاوت احساسی هرگز از جنس تضاد احساسی نمی‌تواند باشد؛ یعنی کمتر پیش می‌آید که کسی از شنیدن سمفونی ششم چایکوفسکی (۱) احساس مسرت کند.

موسیقی تولید شده با هوش مصنوعی هرچند می‌تواند با تقلید از توالی آکوردهایی که احساس خاصی را به انسان القا می‌کنند، سطح احساسات شنونده را موقتاً تحریک کند اما اغلب عمق و پیچیدگی احساسی را که آهنگسازان انسانی خلق می‌کنند ندارند. چرا که هوش مصنوعی موقعیت‌های گوناگون زندگی انسان را «تجربه» نکرده است و در نتیجه اشتراک احساسی با انسان ندارد.

الهام به مثابه عنصری صرفاً انسانی
به چند دلیل موسیقی تولید شده توسط هوش مصنوعی فاقد الهام است:
الف) سیستم‌های هوش مصنوعی فاقد تجربیات و احساسات ذهنی هستند که اغلب همین عوامل موجب بروز الهامات انسانی هستند. موسیقی اغلب از احساسات، تجربیات زندگی، روابط و سایر عوامل عمیقاً انسانی الهام می‌گیرد. هوش مصنوعی نمی تواند این نوع الهام را تقلید کند.
ب) سیستم‌های هوش مصنوعی برای تولید موسیقی، بر اساس الگوهایی که در مجموعه داده‌های خود شناسایی می‌کنند، برنامه‌ریزی و آموزش دیده‌اند. تولیدات آنها فاقد جرقه ناخودآگاه در آفرینش است. ساخته‌های موسیقی آن‌ها به جای ایجاد چیزی کاملاً جدید و حاصل تخیل ذهنی، مبتنی بر ترکیب مجدد و اصلاح عناصری است که از پیش تحلیل کرده‌اند.
پ) عنصر الهام در موسیقی اغلب به طور خودبه‌خود، غیرقابل پیش بینی و نامحدود در ذهن انسان بوجود می‌آید. مدل‌های هوش مصنوعی بر اساس الگوریتم‌ها و داده‌های آموزشی عمل می‌کنند، بنابراین تولید موسیقی آن‌ها به پارامترها و احتمالات خاصی محدود می‌شود. دستیابی به نوعی تفکر خلاق نامحدود که منجر به آفرینش هنر می‌شود برای هوش مصنوعی غیرممکن است.
ت) الهام در هنرمندان امری بسیار شخصی است که بر پایه رویدادهای زندگی منحصر به فرد، ارزش ها و شهود یک فرد شکل می گیرد. مدل‌های هوش مصنوعی که موسیقی تولید می‌کنند، صاحب یک زندگی و تجربه عمیقاً شخصی نیستند – آنها بر اساس مجموعه بزرگی از داده‌ها، رویکردی گسترده و کلی دارند. بنابراین خلاقیت آنها غیرشخصی و فاقد الهام به نظر می‌رسد.
ث) انسان ها می‌توانند در طول عمر از تجربیات، احساسات و ایده های جدیدی بهره‌مند شوندکه هوش مصنوعی نمی‌تواند آنها را تقلید کند چرا که این ایده‌های جدید هنوز در داده‌های هوش مصنوعی وارد نشده‌اند. غنای تجربیات انسانی به خلاقیت انسان هنرمند عمقی می‌دهد که هوش مصنوعی نمی‌تواند با آن مقابله کند. موسیقی تولید شده توسط هوش مصنوعی در مقایسه ممکن است سطحی و بدون الهام به نظر برسد.
ج) محدودیت در ژانر: الگوریتم های هوش مصنوعی عموماً روی ژانرهای خاصی از موسیقی آموزش داده می‌شوند، به همین دلیل آنها در تولید موسیقی خارج از این پارامترها یا تلفیقی از دو یا چند سبک انعطاف پذیر نیستند.
چ) وابستگی به داده ورودی: الگوریتم های هوش مصنوعی برای تولید موسیقی به حجم زیادی از داده ورودی نیاز دارند، به همین دلیل توسط کیفیت و کمیت این داده ها محدود می‌شوند. این محدودیت داده‌های ورودی روی کیفیت موسیقی تولید شده توسط الگوریتم تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
ح) کمبود زمینه فرهنگی: موسیقی به طور عمیق در فرهنگ و تاریخ ریشه دارد، الگوریتم‌های برخی از هوش‌های مصنوعی ممکن است فاقد داده‌های کافی مربوط به زمینه‌های فرهنگی و در نتیجه درک لازم برای تولید موسیقی با ارزش فرهنگی باشند.

منابع

Artificial Intelligence and Aesthetics” by John Sowa

Artificial Intelligence Art: A Brief Overview” by Ahmed Elgammal

The Aesthetics of Generative Art” by Philip Galanter

Machine Learning and the Creative Process” by Rebecca Fiebrink

The Aesthetics of Machine-generated Art” by Ali M. Al-Khazaali and Michael L. Scott

پی نوشت

*الگوریتم ژنتیک (genetic algorithm) نوعی الگوریتم بهینه سازی است که در آن از فرآیند انتخاب طبیعی الهام گرفته شده است. این یک نوع الگوریتم برای حل مسائل بهینه سازی که شامل جستجوی بهترین راه حل در میان تعداد زیادی راه حل ممکن است، استفاده می شود.

۱- سمفونی ششم روی سی مینور که به سمفونی دردناک pathetic)  به روسی “Патетическая” معروف است.

ضیاالدین ناظم پور

ضیاالدین ناظم پور

ضیاالدین ناظم پور
متولد ۱۳۴۵ تهران
آهنگساز، نوازنده رباب، نویسنده

۱ نظر

بیشتر بحث شده است