خلاقیت در انسان یک صفت شخصی، به معنای توانایی پیدا کردن راه حلهای نو، ابداع و خلق چیزهایی جدید بر پایه تجربیات، دانش، تفکر، فرهنگ و تخیلات ذهنی است. به عنوان مثال، خلاقیت انسان میتواند باعث طراحی یک آثار هنری، اختراع یک دستگاه جدید، ساخت یک فیلم یا نوشتن یک داستان شود.
از طرفی، خلاقیت هوش مصنوعی به عنوان یک پدیده علمی و تخصصی، به معنای توانایی یک سیستم هوشمند برای تولید خروجیهای جدید به وسیله یادگیری خودکار و الگوریتمهای پیچیده است. با این باور، خلاقیت هوش مصنوعی بر اساس تجربیات، دادهها و الگوریتمهایی که در مدل هوش مصنوعی پیادهسازی شدهاند، تولید میشود. به عبارت دیگر، خلاقیت هوش مصنوعی در واقع «بازتولید» چیزی بر پایه تاریخِ تخیل و خلاقیت انسانها است.
در کل، خلاقیت انسان و خلاقیت هوش مصنوعی هر دو ارزشمند و به دلیل ماهیت و روشهای تولیدشان متفاوت هستند. در حالی که خلاقیت انسان به تخیل خلاقانه اعتماد دارد، خلاقیت هوش مصنوعی بیشتر به الگوریتمهای پیچیده و گستردهی دادههای انسانی اعتماد دارد.
دلیل دیگری که هوش مصنوعی نمی تواند جای آهنگساز را بگیرد، این است که موسیقی صرفاً هنر خلق ملودی و استفاده از تکنیکهای آهنگسازی و امثال اینها نیست. موسیقی هنر پیچیدهای است که هنرمند برای آفرینش آن علاوه بر تسلط بر استفاده از موادی مانند ملودی، هارمونی، ریتم و صدا؛ نیاز دارد این مواد را بر بستر فرهنگ، تاریخ، جغرافیا، ادراکِ حس سرزمین مادری، عشق، خشم و تمامی احساسات انسانی بسازد. در حالی که الگوریتم های هوش مصنوعی میتوانند موسیقی را بر اساس قوانین و الگوهای قبلی تولید کنند، آنها نمی توانند به عمق معنای فرهنگی و تاریخیِ این عناصر و همچنین برداشتهای احساسی از آنها دست یابند. موسیقی نه تنها به معنای رعایت یک مجموعه از قوانین بلکه درست مثل هر هنر دیگری، به معنای خلق چیزی است که برای گوش دادن و درک آن به انسان دیگری نیازمند است.
از سوی دیگر، خلاقیت در موسیقی به معنای خلق چیزی مطلقاً جدید نیست، بلکه به معنای ساختن موسیقی جدیدی بر پایه سنتها و سبکهای قبلی است. «حتی نوآورانه ترین موسیقیها حیات خود را مدیون سنتی هستند که زیر پا گذاشتهاند.» موسیقی شدیداً به فرهنگ و تاریخ مرتبط است و آهنگسازان برای خلق کردن کارهای جدید از پیروی مبتکرانه یا انکار این سنتها استفاده میکنند.
در حالی که الگوریتم های هوش مصنوعی میتوانند بر اساس داده های موجود، موسیقی جدیدی تولید کنند، آنها نمیتوانند از معنای فرهنگی و تاریخی این سنت ها و نحوه تاثیرگذاریشان بر روان آدمها چیزی بفهمند. به عنوان مثال تاثیر سرود ملی یک کشور روی اهالی آن کشور با تاثیر آن روی افراد دیگر کشورها تفاوت احساسی زیادی دارد که از حوزه درک هوش مصنوعی خارج است.
۱ نظر