در سالهای پایانی قرن بیستم پیشرفت چشمگیر فنآوری رایانه و همهگیر شدن شبکههای اطلاعاتی تغییرات بزرگی را در چگونگی تولید و دسترسی به اطلاعات به ویژه آثار هنری به وجود آورد. از میان هنرها، موسیقی که پیش از آن در ابتدای قرن بیستم چند جهش انقلابی دیگر را در زمینهی پخش و انتشار پشت سر گذاشته بود، بیشتر از دیگر هنرها متحول گشت.
برای آن که این تحول به خوبی بررسی شود لازم است نگاهی به روشهای سنتی انتشار و مصرف موسیقی بیاندازیم. تا پیش از اختراع دستگاههای ضبط صدا موسیقی نیز مانند بیشتر هنرها (به غیر از ادبیات) و حتا کمتر از آنها امکان تولید انبوه به معنای صنعتی داشت.
تولید موسیقی در این دوره (اگر بتوان واژهی تولید را برای آن به کار برد) به معنای اجرای زنده بود. همان طور که مشخص است در این دوره هنوز میان تولید معنوی حقیقی (آهنگسازی و اجرای موسیقی با ساز) و پخش یا انتشار رابطهای بیواسطه وجود داشت.
در نیمهی دوم قرن نوزدهم به وجود آمدن وسایلی برای ضبط صدا این وضعیت را به سرعت تغییر داد. موسیقی به عنوان یک کالای قابل عرضه، بر روی یک رسانهی فیزیکی زندانی شد. بنابراین تولید از این دوره به بعد به فرآیند دیگری اشاره دارد.
فرآیندی که رابطهی مستقیم میان تولید معنوی حقیقی (آهنگسازی-اجرا) و مشتریان را غیر مستقیم و طولانیتر میکرد. انسان برای اولین بار قادر به تولید انبوه موسیقی شد. این تولید بر خلاف نمونههای دیگری که در قرن نوزدهم اتفاق افتاد (مانند همهگیر شدن استفاده از بالادهای۱ خانگی) تولید انبوه موسیقی به صورت ضبط شده، بود. شنوندگان در این مورد تنها نقش مصرفکننده داشتند. مفهوم تولید انبوه موسیقی از این دوره به بعد بیشتر با انتشار و پخش آن گره خورد.
اصطلاح ابزار تولید نیز با توجه به تغییراتی که اشاره شد، معنایی تازه یافت. تا پیش از این دوره اگر به کار بردن اصطلاح ابزار تولید برای موسیقی امکانپذیر باشد؛ بر کمی کاغذ و جوهر (برای آهنگسازی) و ساز(ها) (برای به اجرا در آمدن موسیقی) دلالت میکند، اما پس از آن اصطلاح ابزار تولید بیشتر به امکانات فرآوری و پخش صنعتی موسیقی اطلاق میشود.
ناگفته پیدا است که این ابزارها به دلیل گران قیمت بودن نمیتوانست در دسترس خود موسیقیدانان باشد به همین دلیل شرکتهای انتشار موسیقی (صفحه پُرکنی) وارد ماجرا شدند و ابزارهای گران قیمت تولید انبوه را از طریق بستن قرار داد و خرید آثار موسیقیدانان در اختیار قرار دادند. موسیقیدانانی که به هر دلیل نمیخواستند یا نمیتوانستند آثارشان را این شرکتها منتشر کنند مجبور بودند از امکانات سنتی (سالنهای کنسرت، کافهها و …) بهره بگیرند، که در بیشتر مواقع، به معنای شنوندهی کمتر و شهرت پایینتر بود.
اگر این تعریف اولیه را برای کارگر بپذیریم که ” کسی که بر ابزار تولید (مرتبط با کارش) مالکیت ندارد.”، موسیقیدان از این دوره به بعد به گونهای کارگر معنوی تبدیل شد. شرکتهای صفحه پُرکنی، آهنگسازان و نوازندگان را استخدام میکردند تا موسیقی تولید کرده و به خیل مصرفکنندگان برسانند. با توجه به همین وضعیت، مسئلهی مالکیت بر ابزار تولید۲ قابل طرح شد.
اختراع رادیو در ابتدای قرن بیستم جبههی دیگری را گشود و مسئله را پیچیدهتر کرد. تا پیش از به وجود آمدن رادیو، بخشی از هزینهای که برای خرید صفحات موسیقی پرداخت میشد هزینهی مادهی به کار رفته در تولید این اجناس بود (یا دستکم طرفداران تولید انبوه موسیقی این طور استدلال میکردند).
اما با اختراع رادیو و پخش موسیقی زنده و غیر زنده از آن، این مورد نیز تغییر کرد. در رادیو موسیقی بر روی یک رسانهی فیزیکی ارائه نمیشد بلکه از طریق آنتن به گیرندههای مشتریان میرسید.
به این ترتیب شنوندگان برای استفاده از موسیقی هزینهی مستقیم نمیپرداختند۳. این موضوع باعث میشد شنوندگان موسیقی رادیو بسیار بیشتر از مصرفکنندگان صفحههای موسیقی باشد، هر چند که شنوندهی رادیو حق انتخاب و تکرار قطعهی موسیقی را از نظر فنی نداشت، یعنی شنونده بر زمان و تعداد دفعات شنیدن موسیقی مورد علاقهاش نمیتوانست کنترلی داشته باشد.
پانوشت
1- نوعی ترانهی سَبُک که چون در قرن نوزدهم در مهمانیهای خانوادگی به عنوان یکی از سرگرمیهای مرسوم اجرا میشد، تصنیف کردنش برای آهنگسازان و همچنین انتشار کتابچههای نُت آن برای شرکتهای انتشاراتی سودآور بود. در این میان اگر تولید را به گوش رسیدن موسیقی بدانیم در نهایت خریداران تولیدکننده به حساب میآمدند. حتا اگر آهنگساز را نیز تولیدکنندهی اصلی بدانیم رابطهی میان او و مصرفکنندگان بسیار مستقیم و نزدیک بوده است. این مورد را به سختی میتوان تولید موسیقی به حساب آورد، شاید بتواند در دسته بندی تولیدی چاپ و انتشار قرار گیرد.
2- شاید بهتر بود در این جا از اصطلاح با معنیتر «ابزار توزیع» استفاده میشد، اما به جهت این که ابزار تولید در ادبیات سوسیالیستی شناخته شدهتر است، همان آمد.
3- هزینهی خرید دستگاه رادیو به شرکتهای تولیدکنندهی گیرندهی رادیو میرسید و هیچ ربطی به این موضوع نداشت. در برخی از کشورها هزینهی استفاده از رادیو (مانند دیگر خدمات عمومی) در مالیات محاسبه شده بود.
نقد نو شمارهی ۱۶
۱ نظر