گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بهمن رجبی، تنبک و تعهد (۲)

بهمن رجبی

لطفاً توضیح بیشتری دهید.
مثال من منظورم را به خوبی می‌رساند، در توصیف ادوار ایقاعی همین بس که منِ رجبی هیچ‌وقت از آن استفاده نکرده‌ام و اصلاً نمی‌دانم چیست، اما بهمن رجبی شده‌ام. پس شدت بدیهی و بی‌اهمیت بودن ادوار ایقاعی را ملاحظه بفرمایید. زمانی که ماشین پیشرفته امروزی با تمام امکانات مهیاست چه وجوبی و الزامی برای سفر با الاغ است؟ این حکایت همان نظریه‌ای است که به‌رغم استفاده از تمام امکانات قرن بیستم و زندگی در این دوره، به سنتور که رسیدیم بگوییم فقط سماعی. پس تکلیف تکامل چه می‌شود؟

من حتی به شما می‌گویم که کتاب مرحوم تهرانی را هم نزده‌ام، اما رجبی شدم و با تمبک، تنها سر از کنسرواتوار لیون فرانسه درآورده و اعجاب و تحسین ریتم شناسان و موسیقی‌دانان حاضر در کنسرواتوار را برانگیختم جایی که تاریخچه‌اش، حضور ویرتوئوزهایی چون یهودی منوهین و کازالیس را نشان می‌داد.

با توجه به وابستگی ریتم‌های موسیقی ایرانی به اوزان عروضی چرا موسیقی‌دانان ایرانی بطور مجرد به خلق ریتم مستقل نپرداخته‌اند؟ درحالی‌که این تجربه توسط برخی نوازندگان تمبک صورت پذیرفته است. این تعامل از کجا باید آغاز شود؟
چه عرض کنم؟ می‌بایست با اجماع و مشورت به این امر برسند. خب تعامل نکردند و طبیعتاً حرکتی هم صورت نگرفت. اما من به تنهایی در کنسرواتوار لیون فرانسه که فیلمش موجود است، ۲۵ دقیقه تکنوازی تمبک کرده‌ام. زمانی کامبیز روشن‌روان به من گفت: کتاب تو پُر از قطعاتی است که روی آن می شود ملودی ساخت. حتی می‌خواست یک اثر ارکسترال برای تمبک و ارکستر بنویسد. اسماعیل تهرانی هم قصد نوشتن کنسرتویی برای تمبک و ارکستر داشت. من خودم می دانم بدون قصد تعریف از خودم آیندگان روی بسیاری از قطعات کتاب من ملودی خواهند گذاشت.

نظر شما در مورد آثاری که آقای دهلوی برای تمبک و ارکستر نوشته، چیست؟
خوب بود. اگر ما بپذیریم هر پدیده می‌بایست در ظرف زمان و مکان خودش مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد، کارهای دهلوی هم در زمان خودش بسیار خوب بود، کما این‌که گروه‌نوازی تهرانی در زمان خودش. اسماعیل تهرانی در جایی اشاره کرده که سابقاً گروه نوازی تمبک بسیار ابتدایی بود و گردش ریتمیک خیلی ساده‌ای داشت. اما در  زمان رجبی حالت پلی‌ریتم پیدا کرده و هر تمبک، خط مخصوص خودش را می‌زند. مثل زمانی که اسماعیل تهرانی کوارتت نوشت یا زمانی که من با مزدک-پسرم- دونوازی کردیم، چرا که اسماعیل تهرانی از هوش بالایی در شناخت ریتم  برخوردار بود و تمبک هم می‌زد. ما با هم کوارتت نیز زده‌ایم.
 

با توجه به تاثیرپذیری ریتم ایرانی از ادبیات ایرانی، اگر بخواهیم بدون واسطۀ ادبیات کلاسیک خالق ریتمی باشیم، با پایبندی به چه اصولی باید این امر صورت پذیرد تا ریتم کاملاً هویت ایرانی داشته باشد و از خطر غلتیدن به ریتم‌های فرهنگ موسیقایی ملل دیگر بپرهیزیم؟
بعضاً ادبیات عامیانه و الفاظ محاوره‌ای کوچه بازار، گاهی ریتم‌های مطربی که من براساس یک موتیف کوتاه از ریتم مطربی عروسی‌ها، قطعۀ دوازده دقیقه‌ای ساخته و اجرا کردم که ارتباطی هم به ادبیات کلاسیک ندارد. البته دقت کنید پایه ۸/۶ بود اما روی آن شعر گذاشته و می‌خواندند، نه اینکه آن را براساس شعر خلق کرده باشند.

مگر نه آن شعر هم در قالب عروض و بحور ادبیات فارسی بود؟
چرا اما من آن را بسط و گسترش دادم. بنابراین روی گسترش یافتۀ، آن به راحتی نمی‌توان از اوزان شعری مصطلح استفاده کرد. من یک نکته را هم ذکر کنم که برای اولین بار مرحوم تهرانی تک نوازی تمبک کرد.

آیا ایشان ریتم ها را هم گسترش داد؟
نه. فقط همان ریتمی را که با گروه یا ساز می‌نواخت، تکنوازی هم می‌کرد. اما ریتم‌های من بعضاً مستقل از کلام است.

برای رسیدن به استقلال چه راهکاری را برگزیدید؟
خب، مطالعه، زیاد، تفکر، تعمق تحقیق و تفحص، نه فقط نگاه کردن.

آیا امکان ندارد که این ریتم‌ها به سمت ریتم‌های غیرایرانی رفته باشند؟
ریتم‌های من که نرفته.

آیا استفاده از ریتم‌های غیرایرانی و متعلق به فرهنگ موسیقایی ملل دیگر را انحراف می‌دانید؟
نه، ابداً. من هیچ‌وقت به ریتم تعصب ندارم. البته من این تجربه را نداشته‌ام. باید بدانیم که ریتم مقوله‌ای جهانی و ملودی منطقه ایست. در فستیوال دورهام انگلستان که «ترون وانکه»ی معروف کار من را دید، از ریتم‌های مطربی من همان قدر اظهار لذت برد که به قول خودش از سمفونی پنج بتهوون. حالا اگر نوازنده‌ای مثل حسن کسایی آنجا نی می‌زد این قدر لذت نمی‌برد. چرا که ریتم جهانی است و ملودی منطقه‌ای. او درست به اندازه یک ایرانی اظهار لذت می‌کرد، در حالی‌که تنها من از نی کسایی لذت کافی می‌برم، چرا که دشتی را من می‌فهمم و با آن ارتباط حسی برقرار می‌کنم.

نظرات شما درخور توجه است!
البته ریتم هندی همان‌قدر هویت دارد که یک ریتم ایرانی. ما نمی‌توانیم بگوییم این ریتمی که من می‌زنم در هندوستان یا آفریقا هست.

سعید مجیدی

سعید مجیدی

متولد ۱۳۵۳، خواننده و منتقد موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است