جستجوی آینده از خلال عناصر موسیقایی
گرچه به نظر میسد بعضی دگرگونیهای مانند کمشمار شدن اجرای فرم کامل مجلس دستگاهی (پیشدرآمد-گوشه(ها)-چهارمضراب-گوشه(ها)-تصنیف-رنگ) و افزون شدن آهنگسازی به نسبت بداههپردازی در آیندهی نزدیک گستردهتر هم خواهد شد اما رادیکالترین دگرگونیهای ممکن و البته با توجه به سیر امروزینِ امورْ قابل پیشبینی، به احتمال قوی در حوزهی سامانه و روابط مُدال رخ میدهد. به زبان غیر فنی دستگاههای ما در حال تغییر کردناند و این تغییر به نظر من مهمترین چشمانداز آیندهی موسیقی کلاسیک ما را از بُعد درونموسیقایی تشکیل میدهد.
تحولاتی که در چشماندازِ ممکن میتوان رصد کرد درجات مختلفی از دگرگونیهای سیستم دستگاهها (یا دگرگونیهای مُدال) به شمار میروند و با این که میتوان آنها را به شکل یک سلسلهمراتب منظم کرد (برحسب شدت دگرگونیای که در هویت دستگاهها و مُد ایجاد میشود) اما پیش آغاز برشمردن باید در نظر داشته باشیم که سلسلهمراتب معنای ترتیب زمانی ندارد و این دگرگونیها میتوانند همزمان رخ بدهند یا با ترتیبی کاملا آشفته.
نخستین این دگرگونیهای تحول اهمیت نغمههای هر مقام است. در هر قطعهی موسیقی که ما میشنویم نغمههای موسیقی همارزش نیستند بلکه براساس این که موسیقی در کدام مقام باشد بعضی از بعضی دیگر بااهمیتتراند و به همین دلیل هم مثلا دفعات یا مدت زمان بیشتری شنیده میشوند یا در نقاط مهمتری از یک آهنگ ظاهر میشوند. بنابراین با تغییر اندکی در این عامل بسیار مهم چیزی که ما از مُد در مییابیم تغییر میکند و به اصطلاح احساس مُدال متحول میشود.
واحدهای درون دستگاهی یا همان گوشهها هم اهمیت و جایگاه و بافتشان با هم یکسان نیست. گرچه بااهمیتترین گوشههای هر دستگاه در کوتاه مدت تغییری نمیکند (مثل موقعیت مخالف در دستگاه سهگاه در سدهی گذشته) اما در طول زمان ممکن است جایگاه گوشههای دیگر تغییر کند. مشخصترین مثال در دورهی حاضر دگرگونی موقعیت گوشهی نهفت است در دستگاه نوا. این گوشه اکنون مهمترین نقطه در میانهی سیر گنبدی دستگاه نوا است اما تا حدود ۵ دهه پیش از این چنین جایگاهی نداشته است. همین امر موجب شده که امروزه بسیاری از اجراهای سادهشدهی نوا به یک دوتایی (مُد درآمد)نوا-نهفت تبدیل شود و تشخصی مانند یک فضای تونیک دومینانت یک گام مینور پیدا کند. نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد پویایی جایگاههای از پیش تعیین شدهی گوشهها افزون خواهد شد و احتمالا بعضی از گوشهها استقلال بیشتری خواهند یافت. افزوده شدن گوشه به دستگاهها به مفهوم یک کنش مولفانه هنوز امری نادر است (مانند آنچه صبا با ارمغان از خطهی شمالی ایران در دستگاه دشتی کرد) (۱) اما تداوم دگرگونیهای مربوط به جایگاه و اهمیت گوشهها همانطور که به برکشیدن بعضی میانجامد میتواند به فروگذاشتن بعضی دیگر هم بینجامد.
اولین نتیجهی گستراندن تخیلی این روال تغییر احتمالی سیر دستگاه و طرح گنبدمانند آن است. دستگاه همان دستگاه میماند اما در اوج و فرودش تغییراتی اندک یا زیاد حاصل میشود. همچنین ممکن است به چندین سیر معتبر برای یک دستگاه برسیم که نه به عنوان یک بازی هنری بلکه به عنوان امکانی از امکانات متن اصلی دستگاه پذیرفته شده باشد. این زمانی میسر است که تقدم و تاخر گوشهها هم دستخوش تغییر شود و این تغییرات بخشی از ثبت دستگاه باشد نه امکانات تعینش در جریان یک بداههی هنری. دومین نتیجه که از کاهش اهمیت برخی گوشهها میتواند برآید، خلاصه شدن دستگاه است.
پینوشت
۱- امروزه اغلب افزودههایی که میشناسیم به کشف گوشههایی در یک روایت مهجور مربوط است.
۱ نظر