دوگانگی محتوا، بیدقتی ترجمه
آرنولد شوئنبرگِ آهنگساز اگر جان کیج را نادیده بگیریم، احتمالا جنجالیترین موسیقیدان قرن بیستم است. سایهی بلند و سنگین اندیشهی موسیقایی او (و نه سبک شخصیاش) بر سر بخش بزرگی از سدهی بیستم گسترده شد و شاخهها و زیرشاخههای برآمده از آن چند دهه در جایگاه نوعی «جریان اصلی» نوگرایی موسیقی قرار گرفت. کتاب «شوئنبرگ» چارلز روزِن، پیانیست و نویسندهی آمریکایی کتابی کوچک است دربارهی جنبههای موسیقایی آنچه این آهنگساز برجسته را تا این حد در تاریخ تاثیرگذار و ماندگار کرده است. نه زندگینامه است به آن معنای متداولِ ترتیب رویدادهای مهم زندگی و نه کتابی کاملا تحلیلی در سبکشناسی آثار یا آموزش پایههای مکتب و نظریهی آهنگسازی شوئنبرگ. بلکه همزمان بخشی این و بخشی آن است (گرچه گرایش بیشتری به مسایل تحلیلی دارد).
این تنها دوگانگی موجود در ساختار کتاب نیست بلکه در انتخاب سطح محتوای مناسب برای مخاطب مفروض نیز دوگانگی موج میزند. روزن در چهار فصل («اکسپرسیونیسم»، «آتونالیته»، «انجمن اجرای خصوصی موسیقی»، «سریالیسم و نئوکلاسیسیسم») برشهایی از تحولات موسیقایی شوئنبرگ را به شکل مختصر برای خوانندگانش بازگو کرده. در چهار فصل سطح مطالب و توضیحات حاشیهای است که دوگانگی مولف را هویدا میکند؛ از یک سو مطالبی فنی بیان شده (مثل تکنیکهای دوازده صوتی و سریها) و از سوی دیگر مطالب ابتداییتری مثل «تریاد کامل» (ص ۱۳۶).
این یعنی خوانندهای فرض شده که بدون دانستن مطالب نوع دوم میتواند مطالب نوع اول را درک کند و مثلا معنای ارتباط خلاف معمولی را دریابد که روزن میان سریالیسم شوئنبرگ و نئوکلاسیسیسم -که اغلب نوشتههای موسیقی به کار غول دیگر قرن بیستم یعنی استراوینسکی نسبت میدهند- از طریق تحلیل فرم یافته است. یا به عنوان مثالی دیگر معنای خاص «تم» نزد آلبان برگ را بفهمد.
مشکل کتاب در زبان فارسی اما محدود به این دوگانگی نیست. زیرا کتاب مستقل دیگری در مورد این موسیقیدان تاثیرگذار نداریم. همین امر اهمیت آن را دوچندان کرده و درعینحال تاسف را نیز افزون میکند آنگاه که ترجمهی بسیار بیدقت و در بعضی جاها کاملا اشتباه مهرنوش غضنفری را میخوانیم و میبینیم باز هم فرصتی برای دسترسیپذیری یک متن سودمند به فارسی سوخته و از دست رفته است.
کافی است به متن اصلی دسترسی و اندکی دقت و حوصله نیز داشته باشیم آنگاه مشخص میشود گذشته از آن که مترجم برخلاف نوشتهی روزِن، متن فارسی چندان روانی از کار درنیاورده و اشتباههای تکنیکی فراوانی در آن به چشم میخورد مثل برگرداندن series به سریال (ص ۱۰۹/ P. 82 و ص ۱۲۷/ P. 98) یا “serial” به سری، ترکیبهای نامتداولی مثل آوردن «یکصدا» به جای «همصدا» (همانجا.) یا استفاده از ترکیب نادرست «دستهای از نواکها» (و نه حتا «ردهای از نواکها») به جای اصطلاح شناختهشدهی “Pitch-Class” (همانجا.)، حتا سرشت دقیق متنهای علمی هم به سادگی نادیده گرفته شده است.
اگر اشتباه در برگردان اصطلاحات تخصصی را بتوان به ناآشنایی مترجم و ویراستار(ان) با موسیقی نسبت داد، حذف دلبخواهی ترکیبها و قیدهایی مثل «به نظر میرسد» (ص ۳۸/ P. 20) یا «دوباره» (ص ۱۲۵/ P. 96) و نمونههای مشابه که بهرغم سادگی ترجمه و موجود بودن معادلهای متداول و متعارف که تعدادشان اصلا هم کم نیست، پرده از سهلانگاری یا بیخبری فوقالعادهی مترجم نسبت به کارکردهای زبان علمی برمیدارد. به این ترتیب به دست چنان مترجمی، بخش اعظم زحمات یک نویسندهی ماهر، و استاد مدرسهی جولیارد برای صریح و شفاف نوشتن و هرچه دقیقتر کردن متناش، نیست و نابود میشود.
نویز
***
گفتگوی هارمونیک
کتاب «شونبرگ» اثر چارلز روزِن در سال ۱۹۷۵ میلادی منتشر شده و در سال ۱۴۰۰ با ترجمه مهرنوش غضنفری توسط نشر ناهید به بازار عرضه شده است.
۱ نظر