نصرالله ناصحپور (ردیفدان، استاد آواز ایرانی و پژوهشگر موسیقی) دوم آبان ماه سال ۱۳۱۹ در محله قدیمی اونچی میدان شهر اردبیل به دنیا آمد. پدرش آقا شکور نوازنده ساز گارمان (قارمون) بود و مادرش در کنار خانهداری و تربیت فرزندان، ساز قاوال (دایره آذری) مینواخت. البته نوازندگی حرفه اصلی آقا شکور نبود و از این راه کسب و کار نمیکرد و تنها به دلیل علاقه شخصی به این هنر گرایش داشت. از سوی دیگر صدای خوش، میراثی بود که ناصحپور از خانواده پدری به ارث برده بود. هم پدرش صدای خوبی داشت و هم پسر عمهاش آقا قدرت صدای رسایی. در چنین خانوادهای، ناصحپور با موسیقی اصیل آذربایجانی آشنا شد و پرورش یافت.
ناصحپور تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اردبیل گذراند و از دبیرستان صفوی اردبیل دیپلم ریاضی گرفت. او آخرین نسلی بود که به عنوان زبان خارجه فرانسه آموخت. بعد از فارغالتحصیلی به تهران عزیمت کرد تا ادامه تحصیل بدهد. در امتحان ورودی دانشکده افسری شرکت کرده و قبول هم شد. اما پس از مخالفت شدید مادرش از ادامه تحصیل در این رشته منصرف شده و پس از مدتی کوتاه توانست درآزمون «بانک تجارتی ایران و هلند» شرکت کرده و خوشبختانه قبول شده و کارش را در همان بانک شروع کرد.
اما این آزمون و حضور در بانک تقدیر و سرنوشت دیگری در زندگی نصرالله ناصحپور رقم زد. آن دوران که در بانک ایران و هلند کار میکرد، یکی از مشتریان بانک استاد علی اکبرخان شهنازی بود. در یکی از همان روزها و بعد از پایان ساعت کار، مشغول خواندن آواز برای همکاران بود که از قضا استاد شهنازی هم در حال گذر از خیابان محل کارش بود که متوجه صدای او شد و به طرف بانک آمد و او را متوجه حضورش در پشت در شیشهای بانک کرد. ناصحپور جوان به سمت آن استاد رفته و گفت که بانک تعطیل است. استاد شهنازی گفت: «کار بانکی ندارم. روی صحبتم با خود شما است. صدایتان را شنیدم و آمدهام بگویم حیف است از این صدای خوب استفاده نکنید. میخواهم شما را به استادان ارزشمندی معرفی کنم تا موسیقی را بهصورت جدی دنبال کنید…» و بعد آن روز و آن اتفاق خوشایند، استاد شهنازی او را به کلاس آقای محمود کریمی معرفی کرد و در هنرستان آزاد موسیقی ملی که ریاست آن برعهده محمدعلی امیر جاهد بود مشغول به فراگیری آواز شد. البته خود استاد شهنازی و دیگراستادان همچون حسین تهرانی هم در این هنرستان تدریس میکردند.
ناصحپور به مدت شش سال و چند ماه در محضر محمود کریمی، دوره متوسطه ردیف دوامی به روایت کریمی را فراگرفت. عشق به موسیقی و آموختن، او را در مسیری قرار داد که هیچگاه از آن خارج نشد و همین امر اشتیاقش را در پیمودن این راه و تعلیم، بیشتر کرد. بنابراین درمحافل خصوصی هنرمندان نیز شرکت کرد تا با دیگراستادان موسیقی آشنا شود. در محفل استاد سلیمان امیرقاسمی با بزرگواران و استادانی چون سعید هرمزی و علی اصغر بهاری آشنا شد و سپس ارتباط صمیمی تری با استاد هرمزی شکل گرفت و این ارتباط تا آخر عمر ایشان همواره ادامه داشت. در همان دوران در هر محفل و میهمانی که شرکت میکرد صحبت از ردیف و معلومات عمیق استاد عبدالله دوامی بود و هر بارعلاقهاش به دیدن و شنیدن صدای آن استاد برجسته موسیقی بیشتر میشد و بنابراین بسیار مشتاق شد تا در محضر ایشان شاگردی کند.
۱ نظر