گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

دیدگاه «عینی» و ذهنی در آوانگاری موسیقی (۹)

موارد زیادی در نوشته‌های رشته‌ی ما وجود دارند که نشان می‌دهند که پژوهشگران ما از «چشم‌پوشی از آن عناصری که نمادی برای آن در غرب نداریم» خودداری کرده‌اند، و به‌جای آن در مواقع لزوم اقدام به خلق نمادهای جدید نموده‌اند. (۱۹) مورد دومی که سیگر به آن اشاره نموده است هم امروزه کمتر قابل اتکاست، چرا که با در دسترس بودن تعداد زیادی از نسخه‌های ضبط شده و تعداد رو به رشد پژوهشگران و دانشجویانی که در سنت‌های مختلف موسیقایی صاحب تخصص می‌شوند، و همچنین تعداد رو به رشد خوانندگان، در حقیقت، حجم زیادی از آوانگاری آن سنت را به همراه دارد.

به‌طور یکسان، با توجه به بحث‌های پیشین، احتمالا قانع شده‌ایم تا ارزش «عینی» یا قضاوت بیرونی آوانگار خودکار و حتی اعتبار علمی دستگاهی که خروجی آن قابل بررسی نیست (زیرا دستگاهی وجود ندارد که نمودارها را مجددا به صوت تبدیل کند) را زیر سوال ببریم. نگارش توصیفی موسیقی، در هر وضعیتی، به‌نظر می‌رسد که طبیعتی دوبعدی دارد؛ برای آن‌که توسط خواننده درک شود، باید به عنوان آوانگاری تجویزی تلقی شود، و از آن‌جایی که موسیقی‌شناسان تجربه‌ی کمتری برای تبدیل چنین نمودارهای پیچیده‌ای به صدا دارند، بعید به‌نظر می‌رسد که این نمودارها با هرگونه پایداری‌ای در میان موسیقی‌شناسان بیش از آوانگاری‌های شنیداری «شنیده» شوند.

بنابراین، واضح خواهد بود که یک آوانگاری خودکار نباید به عنوان جایگزینی برای آوانگاری شنیداری در نظر گرفته شود. این دو عملکردهای متفاوت اما توجیه‌پذیری دارند. ارزش اصلی آوانگاری‌های خودکار، آشکارسازی چیزهایی است که «نمی‌شنویم»، در فرآیند «شنیدن» تغییر می‌دهیم و فرض مسلم می‌گیریم. آن‌ها همچنین می‌توانند درک عمیقی را در برخی از عناصر بسیار نامحسوس موسیقی که توانایی تشخیص دادن آن‌ها را به آسانی نداریم فراهم نمایند، لیکن با این حال امکان دارد که بر روی ادراک ما از موسیقی در یک سطح ناخودآگاه تأثیر بگذارند. آن‌ها می‌توانند استانداردهای آکوستیکی‌‌ را در اختیار ما قرار دهند تا بتوانیم تأثیرات شنیداری و واکنش‌های فرهنگی را مقایسه کنیم.

تردید اندکی وجود دارد که آوانگاری‌های خودکار، با نمای با جزئیات و بیرونی خود از موسیقی، سرانجام ما را در فهم برخی از فرآیندهای روان‌شناختی و فرهنگی انسان یاری خواهند نمود. با این حال، هنگامی که موضوع مورد مطالعه مرتبط با ابعاد روان‌شناختی و ارتباطی موسیقی درون یک فرهنگ است، آوانگاری‌های شنیداری به‌وسیله‌ی یک اتنوموزیکولوگ تعلیم‌ داده شده که خود را غرق در آن فرهنگ کرده است می‌تواند بسیار معنادارتر باشد.(۲۰)

پی‌نوشت
۱۹- برای نمونه، سُری و کُرُن، که اکنون تا اندازه‌ای برای تخصیص علامات عرضی کمتر از دیز یا بمل در موسیقی ایرانی به کار گرفته می‌شوند.
۲۰- نتل (۱۹۶۴:۱۲۸) آوانگاری خودکار را «ایده‌آل» در نظر می‌گیرد. اما آوانگاری شنیداری را دارای توجیه به عنوان وسیله‌ی شخصی اکتشاف در موسیقی می‌یابد و همچنین به ارزش آن در نشریات مورد مطالعه‌ی غیرمتخصصین اشاره می‌کند. بدون شک این‌ها ملاحظات مفیدی برای توصیه نمودن آوانگاری شنیداری هستند؛ با این حال، اغلب این اعتقاد پابرجاست که آوانگاری خودکار نوعی ایده‌آل را ارائه می‌کند که نگارش این متن را تسریع بخشیده است.

علیرضا مهندس

علیرضا مهندس

۱ نظر

بیشتر بحث شده است