گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

«قامت بلند استغنا»؛ تعظیمی به یک عمر فعالیت و شخصیت ارجمند عبدالوهاب شهیدی (۳)

عبدالوهاب شهیدی (۱۳۰۱‌-۱۴۰۰) عکاس: مصطفى عليزادگان

عجیب بود که سی سال بعد از انتشار این یادداشتِ مین‌باشیان، غروبی زمستانی در جاده داونتری از حواشی لندن، همراه خانم جین لویزون (که سال‌هاست برنامه‌های گلهای رنگارنگ را با جدیتی وصف ناپذیر گردآورده و سایتی با بیش از سه میلیون نفر بازدید کننده راه انداخته)، آواز و خود شهیدی را می‌شنیدیم و ایشان با آن فارسی بی‌نقص و شیرینی که دارد، عین همین تعبیر را گفت و اضافه کرد که آدم با آواز شهیدی انگار پرواز می‌کند. گذشته از خانم لویزون که سال‌هاست با زبان فارسی و شعر و موسیقی ایران آمیختگی دارد، دیده‌ام افرادی از هند و مصر و فرانسه و حتی روسی اسلاو را که فارسی نمی‌دانسته اند ولی با شنیدن لحن و ویژگی‌های صدای شهیدی مجذوب شده و زبان به تحسین باز کرده اند. این خصوصیاتِ درونی، فراتر از تعلق به زبان و فرهنگ و حتی موسیقی‌ای خاص است، لطیفه‌ای است نهایی که عشق از آن خیزد و صدای شهیدی راوی آن است.

عبدالوهاب شهیدى روحانی‌زاده و اهل فلاحت است. در سال ۱۳۰۰ زاده شد. گویا صداى خوش در خانواده‌شان موروثى بوده است. او تحصیلاتش را در میمه (زادگاهش واقع در استان اصفهان) و سپس در تهران گذراند. در ۱۳۱۸ آموزگارى پیشه کرد و بعد از گذراندن خدمت سربازى، در ۱۳۲۲ به عنوان افزارمند در ارتش استخدام شد. و در همان سال در گروهى با عنوان «هنردوستان» شرکت کرد و به مدت سه سال چند تابلو موزیکال را به روى صحنه آورد. از جمله گل و بلبل (با شعر حافظ) و موسى و شبان (با اشعار مولانا). او هم صداى خوب داشت و هم ظاهرى برازنده و براى همین، راه بازیگرى ـ خوانندگى را در جامعه باربد (۱۳۵۹-۱۳۰۵) به سرپرستى استاد اسماعیل مهرتاش مقابل خود گشوده یافت.

ابتدا نواختن سنتور و سپس نواختن عود را آموخت و این دومى، ساز تخصصى و همنواز یک عمر آواز او شد و به جایى رسید که می‌توان درباره ذوق و سلیقه او در عودنوازى سخن‌ها گفت. پیش از او، شادروان یوسف کاموسى (د. ۱۳۶۴) در جامعه باربد عود می‌نواخت و صداى ساز او همچنان از صفحه‌هاى سنگى قدیم، باعنوان: «ارکستر جامعه باربد» شنیده می‌شود. بعد از شهیدى (یا شاید کم‌وبیش همزمان با او)، روانشاد اکبر محسنی (۱۳۹۱-۱۳۷۳) نیز عود می نواخت و برای ورود دوباره این ساز باستانی به موسیقی ایران (تکنوازی و همنوازی با ارکستر) کوشش‌ها کرد ولی نقش شهیدی در این میان یگانه بود، روانشادان کاموسی و محسنی هر دو در ابتدا تار می‌نواختند و عودنوازی‌شان نخست برخاسته از تکنیک تارنوازی بود.

کاموسی به همان حالت ماند ولی محسنی روش استادان مصری را اقتباس کرد. نوازندگی شهیدی در موقعیتی گوش‌نواز میان «تسلسل» مضراب تار فارسی و «تقطیع» مضراب عود عربی باقی ماند و پرکننده لحظه هایی در آواز او شد که فقط صدای «ساز» می‌تواند آنها را پر کند نه صدای حنجره. عبدالوهاب شهیدی تا امروز (به استثنای هنرمند گرامی شاپور رحیمی که صدایی عالی و پنجه‌ای توانا در عودنوازی دارد و سخنش جایی دیگر می‌خواهد) تنها خواننده ای است که سازی را نیز در حد تخصصی نواخته و با آن اجراهای متعدد کرده است؛ تا جایی که صدای عود و آواز وی از همدیگر جدایی ناپذیر به نظر می‌رسد. ساز او همیشه خوش کوک و دقیق و صدای زخمه‌اش شمرده و شفاف و حاوی تزیین‌های سنجیده و دلنشین بود. او نه خوانندگی را فدای نوازندگی کرد و نه بر عکس، هنر شهیدی مجموعه‌ای از صدای ساز و آواز است نه آواز تنها.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است