گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

شوبرت از زبان سعدی حسنی (۵)

یک نقاشی از بزم‌های موسیقایی شوبرت اثر جوليوس شميد (1854–1935) نقاش وینی در سال 1896

بدون آنکه بتواند بار دیگر مریتس فن شویند را ببیند به بستر مرگ افتاد… وقتی خبر مرگ او به شویند رسید او را بی‌اندازه متاثر ساخت. در نامه‌ای شویند به دوست شاعر فن شوبر می‌نویسد: «تو می‌دانی من چقدر او را دوست می‌داشتم. می‌توانی تصور کنی که من حتی تاب تحمل این اندیشه را ندارم که او را واقعاً گم کرده باشم. ما دوستان زیادی داریم همه وفادار و صمیمی هستند اما هیچکس دیگر آن روزهای فراموش نشدنی را تجدید نخواهد کرد. من در مرگ او گریه کردم مانند آنکه برادرم مرده باشد. اما حالا فکر می‌کنم خوب است که او قرین عظمت مرده است چون درک می‌کنم که مرگ او را از رنج‌های بی‌پایانش رهانیده است».

«رنج بی‌پایان» این عبارتی است که هیچگاه شوبرت در برابر دوستان بیان نمی‌کرد اما در همه آثار او این رنج و غم پیداست. هیچکس به اندازه شوبرت درباره مرگ ترانه و موسیقی نساخته است. گویی او همیشه به مرگ نزدیک بود و آن را همراه خود احساس می‌کرد اما در سرنوشت او چنین بود که به این نقطه غائی حیات که برای همه انسان‌ها وجود دارد با درود و رنج برسد.

در یکی از صفحات دفتر خاطراتش می‌نویسد: «هیچکس درد دیگران را درک نمی‌کند و خوشی دیگران را در نمی‌یابند همه فکر می‌کنند همدیگر را می‌شناسند و خوب می‌فهمند اما هرگز به درستی با هم مواجه نمی‌شوند و از پهلوی هم می‌گذرند. آه ای رنج بزرگ چه کسی تو را شناخته است؟»

شوبرت شاعر و نویسنده نبود اما احساس و طبعی به‌غایت شاعرانه داشت و این احساس را به زبان موسیقی تا آخرین پایه بلاغت بیان می‌کرد. ترانه‌های او را که به آلمانی لید (Lied) می‌گویند، باید نمونه کاملی از تلفیق شعر و موسیقی دانست. شوبرت استادِ «لید» یا چنانکه گفته‌اند «پادشاه لید» بود. نبوغ او در تصنیف ترانه‌ها از سال ۱۸۱۵ بر دوستان معلوم شد.

با این‌حال تا سال ۱۸۱۹ که نخستین‌بار یک ترانه او در یک کنسرت خوانده شد، هیچکس دیگر او را نمی‌شناخت تازه تا آن زمان به آهنگسازی لید کسی توجه نداشت. بطوری‌که دیابلی ناشر آثار موسیقی در وین ابتدا حاضر نشد حتی بدون دستمزد لیدهای شوبرت را منتشر کند.

اما وقتی پروفسور ادلر با هزینه خود نخستین لید شوبرت را به چاپ رسانید (ترانه «شاهدیو») و دیابلی متوجه شد که این گونه موسیقی نیز خیلی مورد توجه مردم است، حاضر شد در برابر مبلغ ناچیزی که بیش از دو سه روز کفاف مخارج روزانه‌اش را نمی‌داد، لیدهای شوبرت را منتشر کند.

در عوض دیابلی از فروش ترانه‌ها ثروتی هنگفت به هم زد در حالی که شوبرتِ مقروض، همیشه هرچه را به دست می‌آورد به قرض‌های خود می‌داد و تا پایان عمر همچنان تنگدست و درمانده باقی ماند.

گیتی خسروی

گیتی خسروی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است