بخشبندیها و روشهای تمرین تا حدودی شخصی هستند.
مهم است که بدانیم، بخشبندی و روش تمریندۀ آنسامبل، یک حوزۀ فردی و تا حدودی شخصیاست. شاید پیش از این کتابی با این ماهیت محتوایی ارائه نشده باشد. همچنین، چگونگی تمریندۀ آنسامبل به شدت تحت تأثیر شخصیت رهبر، سطح اجرایی گروه و مدت زمان تمرین، قبل از اجرای کنسرت بعدی است.
بااینحال، شاید زمانِ مواجهه با این واقعیت فرا رسیده باشد که از بسیاری از رهبران ارکستر انتظار میرود که گروههای با پیشینۀ هنری کم را رهبری کنند یا تمرین دهند. ممکن است برخی از این رهبران، با وجود این پیشینۀ ضعیف، با آزمون و خطا موفق شوند؛ اما رهبران دیگر، در تحقق پتانسیل اجرایی گروه، به طرز چشمگیری شکست خواهند خورد. امیدوارم این کتاب، اطلاعات لازم و مسیرهای پیشرفت در رفع این پیشینۀ مهم در فرآیند تمرین را، ارائه دهد. درنهایت، رهبر ارکستر باید سبک شخصیاش در تمریندادنِ ارکستر را، با تمرکز بر تمرین استوار، برنامهریزی متفکرانه و آمادهسازی دقیق گسترش دهد.
اولویتهای تمرین
هنرجوی رشدیافته باید از اولویتهای بیشماری که در ساختار تمرین آنسامبل نقش دارد، آگاه باشد. او باید تعیین کند که کدام اولویتها، در دستیابی به اهداف فرموله شده و اجراییِ گروه، مهمترند. این اولویتها، به طور مداوم، در طول یک تمرین و از تمرینی به تمرین دیگر تغییر میکنند. تغییراتی که در فرایند تمرینِ دقیقِ یک رپرتوار منتخب، انتظار میرود. بسیاری از این اولویتها با سطح اجرایی گروه در تمرینات آشکار میشوند. رهبر ارکستر باید از نقاط قوت و ضعف گروه آگاه باشد و اولویتهای تمرین را بهگونهای تنظیم کند که نیازهای نوازندگان و کُلِ گروه را برآورده کند.
تلاش برای فهرستکردن راهکارهای متعدد و متنوع برای تمرین در یک آنسامبل، غیرعملی است؛ زیرا اولویتها دائماً تغییر میکنند. (۱)
رهبر باید از این اولویتها به عنوان مبنایی برای طراحی راهبردهای تدریس استفاده کند. برای مثال، اگر بهنظر میرسد بخشی از گروه، در زمینۀ زیروبمی صدا ضعیف است، رهبر باید با راهبُردهای آموزشی مناسب، با این اولویتِ خاص، مقابله کند.
طراحی راهبردهای فرآیند تمرین
هدف این کتاب، دیکتهکردن راهبردهای آموزشی در فرایند تمرین، یا ارائۀ تمرینات خاصی که بر اساس مجموعهای تحقیق شده و فراگیر، از روشهای موفقیتآمیزِگذشته استفاده شده باشند؛ نیست. همچنین این کتاب نمیخواهد به طور تجربی به این نتیجه برسد که روشها یا راهبردهای آموزشی خاصی را باید در فرآیند تمرینِ آنسامبل بهکار گرفت. درعوض، کتاب پیشنهادات و گزینههای زیادی ارائه میدهد که میتوانند برای طراحی راهبردهای آموزشی در حل مشکلات فنی یا موسیقایی بهکار روند؛ مشکلاتی که رهبر در فرآیند تمرینِ آنسامبل، با آنها مواجه خواهد بود. با درنظرگرفتن این ایدهها، آموزگار رهبری و هنرجویان این رشته، تشویق میشوند تا این فهرستهای راهبردی را (که در فصلهای ۸ تا ۱۶ آمدهاند)، با ایدههای خلاقانۀ خود گسترش دهند. این جداول راهبردی، در پایان فصلهای مختلف، باب گفتگو دربارۀ طراحی راهبردهای تدریس را پیش میبَرد.
پینوشت
فصلهای ۸ تا ۱۶ به اولویتها و راهبردهای آموزشی مختلف میپردازد.
۱ نظر