“آمی ین مارسلین مینویسد: مرگ یک شخص عادی نیز با موسیقی و رقص که جزء تشریفات سوگواری بود برگزار میگردید. گاهی یک آواز جمعی تشکیل میدادند و آواز و رقص هم بدان اضافه میکردند. این بازیها را «دستهبند» میخواندند و ظاهراً چنین بوده است: دست یکدیگر را میگرفته و به شکل حلقه در آمده و میرقصیدهاند و خود حلقه رقص نیز متحرک بوده و تغییر مکان میداده است.”
(راهگانی، ۱۳۷۷: ۱۰۳)
موسیقی و مذهب
در دوره ساسانیان مردم “اوستا” را به شکل سرودهای مذهبی میخواندهاند. در این دوره گروه آوازخوانها یا دستهبند یک نقش مذهبی به عهده داشته است. خنیاگران دور معبد آتش جمع میشدند و روزی پنج بار گاتها و سرودهای مذهبی دیگر را که از اوستا انتخاب میشد با آهنگ میخواندند.این آوازخوانان را همیشه از میان جوانان انتخاب میکردند و لباسهای مخصوص سفید یا ارغوانی به تن میکردند.
“استفاده از شعر آهنگین مذهبی در ایران که وجود آن هم در متون باقیمانده و هم در اشارات مورخان کهن به ثبوت رسیده است. اما ظواهر امر نشان میدهد که در تمامی اعصار و قرون، نوعی بارورسازی دائمی سنتهای روحانیون و خنیاگران صورت میگرفته است، زیرا داستانهای پهلوانی وارد در متون ربانی شده است و خدایان عهد باستان در حماسه این جهانی، به صورت قهرمان ظاهرشدهاند. پهلو به پهلوی مناجاتهای اوستایی، امروزه اشعاری از زرتشتیان داریم که از خصلتهایی کشف و شهود و تأملات برخوردارند. این اشعار از دوران ساسانی یا پس از ساسانیان باقی مانده است.” (بویس، ۱۳۶۸: ۷۳)
“در این دوران با اینکه موبدان زرتشتی از موسیقی استفاده فراوان میکردند ولی پیروانشان را از توجه به موسیقی بر حذر میداشتند، روح آیینی موسیقی ایران تا حد زیادی در این عصر پیرو تعلیمات مزدکیان بود، در این آیین موسیقی اهمیت بسیاری داشت، در آیین مزدک نیروی شادمانی که نماینده آن موسیقی است به اندازه دیگر نیروها مهم بوده است”. (پوربهرام، ۱۳۹۳، ۲۱)
زمان ساسانیان از نظر مذهبی متلاطم و دگرگون بود، زیرا در ابتدای سلطنت آنها مانی و پس از آن مزدک ظهور کرد. از موسیقی مذهبی این دوره علاوه بر سرودههای زرتشت میتوان از مکتب مانی و مزدک نام برد.
مانی نقاش ماهر و زبردستی بود که تعلیمات مذهبیاش با ساز و آواز همراه بود و کمال استفاده را از هنر در پیشبرد مقاصد معنویاش میبرد. در نظر او موسیقی مقام ارجمندی داشت و سماع از ابزار محافل مانویان محسوب میشد. به نقل از مری بویس “مانویها موسیقی را صدای آسمانی میدانستهاند.”
جامی در “نفحات الانس” مانی را موسیقیدان دوره ساسانی و مورد توجه شاپور اول دانسته است.
برخی مورخان نیز بر این باورند که پیروان مانی در رواج و گسترش موسیقی و ساز و آواز ایرانی در فراسوی ایران نقش به سزایی داشتهاند و آن را در آسیای مرکزی و ترکستان شرقی تا آنسوی دریای سیحون گسترش دادهاند. “در غارهای مانوی که در بخشهای گوناگون شین جیان یافت شده است و نگارنده بسیاری از این نگارستانهای مانی را از نزدیک دیده ام، نقاشیهایی است که رامشگران را در حال نواختن سازهای گوناگون و بسیار کهن ایرانی که هنوز هم در ایران رایج هستند نشان میدهد و مجالس «مینیاتور» نقشپردازان بزرگ سدهها و بسیار سدههای پس از مانی را فریاد میآورد. در این نقاشیها سازهایی همچون چنگ، عود، نی، دف، بربط، رباب و دوتار بهروشنی نمایان است و پردهای از آواز خواندن و سماع پیروان عرفان مانی را به چشم مینشاند.”
(بدیعی، ۱۳۷۳:۲۰۷)
۱ نظر